دنا: سلام من دنا هستم.
رها: من هم رها هستم و سلام.
دنا و رها با هم: شما دارین به پادکست چی؟کجا؟چرا؟ گوش میکنین.
{موسیقی}
رها: بچهها امروز قراره به یک عالمه سوال باحال جواب بدیم.
دنا: کلی از دوستامون سوال فرستادن و دربارهی این پرسیدن که ما آدمها چطوری میتونیم حرف بزنیم. هی دانابات سوالها رو پخش میکنی.
{صدای بحث نامفهوم ویزبی و آقای پی}
رها: دانابات. صدامون رو شنیدی؟
دنا: رها دانابات کو؟ این چه صداییه داره مییاد.
رها: نمیدونم کجاست. این صدا هم فکر کنم از تو حیاط مییاد. بذار از پنجره ببینم چه خبره.
{صدای باز کردن پنجره}
گروهبان: نوبت منه نوبت من آقای پی. هی دانابات. نگاه کن اینجوری باید خودتو تکون بدی.
آقای پی: بابا این رباته نمیتونه اینجوری قر بده که. دانابات look at me. رنگتو اینجوری کن. turn red
گروهبان: آقای پی این یه صفحه نمایش کوچولو داره همونو میتونه رنگیش کنه. دیگه کل هیکلشو که نمیتونه تغییر بده.
دانابات: کمک کمک. دستم رو نکشید. الآن کنده میشه.
رها: آقای پی گروهبان ویزبی چی کار دارین میکنین.
گروهبان: داریم زبون زنبوری و آفتابپرستی یاد دانابات میدیم.
دنا: ولی تو که داشتی رقص یادش میدادی.
گروهبان: خب ما زنبورها با رقصیدن با هم حرف میزنیم. نگاه کن من الان یه قر کوچولو بیام مثل این یعنی اینکه یه دشت گل خوشمزه پیدا کردم بچهها بزنین بریم شهد جمع کنیم.
رها با خنده: ولی گروهبان تو هم خوب میرقصیها.
گروهبان: مسخره میکنی؟ این روش حرف زدن ماست.
رها: نه بابا من مسخره نمیکردم.
آقای پی: ولی من بهش میگم این خیلی سخته. کلی مدل لرزیدن و تکون خوردن و قر دادن هست. بهتره دانابات از یه حیوون آسونتر شروع کنه. مثلا آفتابپرست.
دنا: خب شما چطوری حرف میزنین؟
آقای پی: با عوض کردن رنگمون ببین مثلا…
دنا: آره آره گفته بودی. یادم نبود. ببخشید. ولی حالا چرا رفتین تو حیاط. تازه نگاه کنین هوا هم ابریه ممکنه بارون بیاد.
{صدای رعد و برق}
آقای پی: گروهبان میخواست زنبورهای تو حیاط رو نشون دانابات بده. الآن بر میگردیم.
گروهبان: الآن میآییم بالا. وایسین قر ریز رو به دانابات یاد بدم مییام. نگاه کن دانابات. یه پاتو بذار جلو اونوقت پشتت رو بده عقب یک دو سه. آفرین آفرین. یک دو سه. ..
{صدای رعد و برق نزدیک}
رها: ای وای چی شد؟ صاعقه بود؟ به شماها که نخورد.
آقای پی: من که سالمم. به من نخورد.
گروهبان: منم سالمم. چیزیم نشد.
دانابات با زبان فارسی باستان: ام ama اهمی ahmi درنگو drangav
دنا: هان دانابات چی گفتی؟
دانابات: ام ama اهمی ahmi درنگو drangav
دنا: من که نفهمیدم چی گفتی؟ رها تو فهمیدی؟
رها: نه منم نفهیدم. گروهبان آقای پی دانابات رو بیارین بالا ببینیم چش شده. شاید به تعمیر نیاز داشته باشه.
گروهبان: باشه الآن مییاریمش.
{صدای بستن در}
رها: دنا میگم بیا تا گروهبان و آقای پی و دانابات میآن بالا ما سوالهای بچهها رو پخش کنیم.
دنا: فقط دانابات نیست باید خودمون پخششون کنیم. این هم از این:
کیان: سلام من کیان هستم میخواستم بگم سوالم این بود که چرا این همه موجود زنده رو زمینه ولی فقط آدمها میتونن حرف بزنن؟
دلارام: سلام دنا و رها اسم من دلارامه از اصفهانم از شهر اصفهان سوال من این بود که چجوری میتونیم حرف بزنیم؟
نگار: سلام دنا و رها من نگارم از شهر تهران سه سال و نیممه سوالم اینه که صدامون چجوری درست شده. دوستت دارم بوس بوس خدافظ.
آناشید: سلام من آناشید هستم از کشور ایران تو شهر اهواز زندگی میکنم سوالم اینه که صدامون چطوری تولید میشه وقتی صحبت میکنیم؟ خدافظ.
آویسا: سلام من آویساام ۷ سالمه از آلمان چطوری آدم میتونه زبونی که خودش حرف میزنه رو بفهمه؟
کارن: سلام کارن کاوه هستم از شیراز در ایران انسانها چطوری تونستن اولین اولین بار با هم حرف بزنن و ارتباط برقرار کنند. خوشحال میشم جواب من رو بدین.
کارن: سلام من کارن هستم از شیراز انسانها قبلا چطوری با هم صحبت میکردن؟ بچهها اگه از همه جای دنیا سوال میفرستن چطوری همهشون فارسی بلدن.
رها: سوالهایی که شنیدید از کیان، دلارام، نگار،آناشید، آویسا و کارن بود. خب بریم برای سوال باحال این برنامه.
گوینده: این شما و این سوال باحال این برنامه
دنا و رها: زبان چطوری درست شده؟
{موسیقی}
رها: بچهها موجودات زندهی دیگه هم با هم ارتباط برقرار میکنند. مثل همین کاری که گروهبان ویزبی و آقای پی میکردن. زنبورهای عسل با یه جور رقص اینکار رو میکنند و آفتابپرستها با تغییر رنگ با بقیهی آفتابپرستها ارتباط میگیرن. حیوونهای دیگه هم به شکلهای دیگه. ولی فقط آدمه که تونسته کلمه درست کنه، با کلمه هاش با بقیه حرف بزنه، قصه بنویسه، شعر بگه و خیلی چیزهای دیگه. برای اینکه بفهمیم آدما چطور این کارو میکنن فکر کنم باید زوم کنیم روی مغز و حنجره آدمها. خب روی کی زوم کنیم؟
دنا: نمیدونم.
رها: خب جز من و تو که کسی اینجا نیست.
دنا: هان؟ خب بریم روی تو زوم کنیم؟
رها: شایدم روی تو.
دنا: من نمیخوام روم زوم کنی. ااااا.
رها: خب بالاخره که باید روی یکی زوم کنیم.
دنا: من میگم روی مغز تو زوم کنیم. روی حنجرهی من. خوبه؟
رها: هان؟ باشه. عادلانه است! خب بیا من میشینم دستگاه زوم رو بیار.
دنا: اینم دستگاه زوم.
{صدای زوم}
دنا: بچهها من الآن دارم توی مغز رها رو میبینم. بذارین برم توی لب پیشانی. لب پیشانی یه جایی از مغزه که پشت استخون پیشونی ما قرار داره. آهان. حالا توی این لب یه جایی هست بهش میگن ناحیه بروکا. نگاه کنین. کلمهها اینجا درست میشن. وقتی فکر میکنیم.
{کلمههای درهم و بر هم با صدای رها}
دنا: بچهها حیوونهای دیگه این بخش رو ندارن و نمیتونن مثل ما کلمههای مختلف درست کنند. خب بیاین برگردیم.
{صدای زوم}
رها: البته دنا بعضی از فامیلهای نزدیک انسانها مثل شامپانزهها و میمونها این بخش رو دارند ولی مثل انسانها تکامل پیدا نکرده و نمیتونه کلمه درست کنه و فقط میتونه یه صداهایی درست کنه. حالا بیا روی حنجره تو زوم کنیم ببینیم اون چه فرقی میکنه.
دنا: باشه. بچهها حنجره به انگلیسی میشه voice box و همون جایی که صداها تولید میشن.
{صدای زوم}
رها: بچهها حنجرهی آدمها خیلی پیشرفتهتر از بقیهی حیوونهاست. من الآن دارم حنجرهی دنا رو میبینم. پر از تارهای صوتیه که با اونها میتونه صداهای مختلف رو درست کنه.
{صدای دنا با حروف و آواهای مختلف}
رها: ببین، حنجرهٔ ما آدما، همون جایی توی گلو که باهاش صدا درمیاریم، یه کم پایینتر از حنجرهٔ شامپانزهها قرار گرفته. یعنی حنجرهٔ ما نسبت به اونا پایینتره، انگار یه ذره نزدیکتر به سینهمونه. این باعث میشه بتونیم صداهای مختلفی بسازیم و حرف بزنیم. وقتی هوا با فشارهای مختلف از حنجرهمون رد میشه، صداهای متفاوتی درمیاد. ولی به خاطر همین تفاوت، یه مشکل کوچولو داریم که شامپانزهها ندارن.
{صدای نامفهوم دنا}
رها: باشه باشه. بچهها بذارین زوم رو از روی دنا بر دارم.
{صدای زوم}
دنا: من میدونم من میدونم مشکلش چیه. چون خیلی پایینه که فضای بیشتری برای حرف زدن داشته باشه یه بخشی از مسیر هوا و غذا یکی شده و ممکنه این باعث بشه که غذا بپره تو گلومون که خطر خفگی هم داره. برای همینه که میگن بهتره موقع غذا خوردن حرف نزنیم. چون ممکنه غذا بپره تو گلومون.
{صدای باز شدن در}
آقای پی: بیا دانابات جان. بیا الان وصلت میکنم به وایفای درست میشی.
گروهبان: وصلش کنی به اینترنت چطوری درست میشه؟
آقای پی: میزنم روی diagnose میگرده خودش خودش رو درست میکنه.
دانابات: اَمَ ama اَهمی ahmi درَنگَـو drangav ، پَتیکَرثیه pati-karthya نَـ اَستَـی na asti.
دنا: هان. این چی گفت؟
گروهبان: به نظرم میخواد بگه اهم اهم ساکت باشین من در گوشتون بگم خورشت کرفس نماسه.
آقای پی: نماسه یعنی چی دیگه؟
گروهبان: باز این سوالهای فارسیش شروع شد. نمیشه خودت رو هم به وایفای وصل کنی.
دنا: ا گروهبان. این چه حرفیه. خب براش سوال پیش اومده.
آقای پی: اصلا خودت میدونی diagnous چیه؟
گروهبان: معلومه که میدونم. یعنی دیگهای بزرگ.
دنا: گروهبان diagnous یعنی عیبیابی. آقای پی نماسه هم یعنی سفت نشه. مثلا تا حالا دیدی یه غذای چرب وقتی میمونه چربیهاش سفید و سفت میشه. میگن اون غذا ماسیده.
رها: بچهها من فکر میکنم دانابات داره به یه زبان دیگه حرف میزنه. دانابات به چه زبونی داری حرف میزنی؟
دانابات: اَمَ ama ِپارسی pārsī زبان zabān کَـوَ kawa اَخمَی akhmi.
آقای پی: آهان به وایفای وصل شد. بذار برنامه diagnous اش رو روشن کنم.
{صدای دکمه زدن}
دنا: خب تا آقای پی دانابات رو درست کنه بیاین ببینیم که زبون چطوری به وجود اومد. دانشمندا فکر میکنن زبان حدودا بین ۵۰ تا ۱۰۰ هزار سال پیش درست شده یعنی وقتی که مغز اجداد انسانها یعنی انسانهای اولیه تکامل پیدا کرد. ولی هیچکس دقیقا نمیدونه از کی فکر میکنین چرا؟
گروهبان: خب معلومه چون که هیچی از صداهای اولیه نمونده.
رها: یعنی چی گروهبان منظورت چیه؟
گروهبان: ببین دانشمندا وقتی میخوان بفهمن اون قدیما چه خبر بوده میرن مثلا فسیلهای قدیمی رو پیدا میکنن یا چیزهایی که مربوط به آدمهای قدیمیه رو پیدا میکنن دیگه. ولی وقتی حرف میزنی یه صدا از دهنتون در میاد و همون موقع هم از بین میره. چیزی ازش نمیمونه که دانشمندا برن بگردن پیدا کنند.
دنا: آره. درست گفتی گروهبان. ولی دانشمندا چندتا حدس میزنن که زبان ممکنه چطوری به وجود اومده باشه.
رها: حدس شمارهی یک نظریهی مو مو
{صدای گاو}
رها: بعضی دانشمندا حدس میزنن آدمها صدای چیزهای دور و برشون رو شنیدن مثلا صدای مو مو کردن گاو.
{صدای گاو}
رها: بعد خودشون هر موقع میخواستن بگن گاو میگفتن مااااو مااااو. اینجوری اولین کلمهها درست شده و بعد هی تغیر کرده تغییر کرده و الآن مثلا شده گاو.
دنا: نظریهی پوه پوه.
{صدای خنده گریه آخ و …}
دنا: بعضی از دانشمندا هم فکر میکردن که زبان از خود آدمها شروع شده. مثلا از صدای خنده و گریه و چیزهایی شبیه این. بعد خود آدمها این صداها را هی بیشتر در آوردن و سعی کردن عوض بدلش کنن و اینجوری کلمهها به وجود آمد.
رها: از این نظریهها خیلی زیاده. مثلا نظریهی دینگ دونگ یا نظریه…
گروهبان: پنگ منگ. ها ها ها
دنا با خنده: گروهبان
گروهبان: یا نظریهی شول شول.
رها: نظریهی پش پش.
دنا: نظریهی مش مش
{صدای خنده}
{صدای بیپ}
آقای پی: دنا، رها، گروهبان. دایاگنوس تا نصفش رفت. بیاین ببینیم دانابات بهتر شده یا نه. دانابات خوبی؟ به چه زبانی حرف میزدی؟
دانابات: اَز خوش هَستُم. آگَرَتَم پارسی گُفتی.
گروهبان: این که هنوز خرابه.
رها: ولی من چندتا کلمه رو فهمیدم. خوش، هستم و ….
دنا: فکر کنم پارسی و گفت رو هم من فهمیدم.
رها: آره آره. فهمیدم. فکر کنم داره به فارسی قدیمی حرف میزنه.
{صدای بیپ}
آقای پی: شد ۷۵ درصد. بذار دوباره بپرسم. دانابات خوبی؟ به چه زبانی حرف میزنی؟
دانابات: خوب همیهستم و به پارسی سخن همیگویم.
رها: من فهمیدم. شماها هم فهمیدین.
دنا: آره گفت خوبه و داره به پارسی صحبت میکنه. فقط یه جوریه هنوز.
رها: من فکر کنم دانابات داره از فارسی باستان دوباره یاد میگیره میاد جلو. فکر کنم وقتی ۱۰۰ درصد بشه دوباره درست شه.
{بیپ}
آقای پی: درست شد ۱۰۰ درصد شد. دانابات خوبی؟ به چه زبانی حرف میزنی؟
دانابات: من خوبم. من به فارسی صحبت میکنم.
رها: دانابات قبل از این که عیبیابیت کامل شه یه جور دیگه حرف میزدی. چی میگفتی؟
دانابات: من همهاش یک جمله رو میگفتم. میگفتم من خوبم و به فارسی صحبت میکنم.
دنا: خب اون فارسیها چی بودن دانابات.
دانابات: اولیش فارسی باستان بود یعنی دورهی هخامنشیان. دومیش فارسی میانه یا پهلوی بود یعنی دورهی ساسانیان سومی فارسی دورهی فردوسی بود وآخریش هم فارسی امروزی.
آقای پی: اگه همهی اینها فارسی. بودن چرا پس اینقدر فرق میکردن؟
رها: آقای پی کلمهها تو طول زمان هی تغییر میکنه و هی تغییر میکنه. مثلا کلمهی خواهر قدیما خواهر بوده بعد کم کم کم کم آدمها اون و رو توی حرف زدن انداختن و شده خواهر. ولی هنوز موقع نوشتن مینویسن خ و ا ه ر.
دنا: معنی کلمهها هم ممکنه تغییر کنه. مثلا کلمهی شوخ قدیم به معنی چرک و کثیفی تن بوده. اما الان شوخ به آدم بامزه که شوخی میکنه میگن. کلمهها توی زمان هی تغییر میکنن. هی تغییر میکنن. هم ممکنه معناشون عوض بشه هم ممکنه شکلشون و صداشون عوض بشه.
رها: تازه زبانهای مختلف با هم در ارتباطن. به هم کلمه میدن و از همه کلمه می گیرن و این وسط کلمه ها رو به شکلهای مختلفی برا خودشون تغییر میدن.
دنا: مثلا عربی و فارسی خیلی با هم در ارتباط هستن. مثلا فارسی کلمه سیاره رو از عربی گرفته. الان توی عربی به ماشین میگن سیاره ولی تو فارسی میدونین که سیاره چیه تو خیابون خبری از سیاره نیست. عربی هم مثلا کلمه مهرجان رو که به جشنواره میگن از فارسی گرفته. از جشن مهرگان فارسی.
رها: این نمونه ها زیاده ما فقط چند تا شو گفتیم. حتما شما میتونین به چیزای دیگه ای هم فکر کنین. آقای پی تو میتونی سوال کارن رو جواب بدی که پرسیده بود چرا بچهها که از همهجای دنیا صدا میفرستن همهشون فارسی بلدند؟
آقای پی: آره آره من میدونم. آخه بچهها از پدر و مادر و اونهایی که اطرافشون هستن زبان یاد میگیرن. من زبان فارسی رو از بابام یاد گرفتم زبان انگلیسی رو از مامانم.
دنا: آره. بچهها وقتی کوچیک هستن زبان رو از خانواده و آدمای نزدیکشون یاد میگیرن. فرقی نمیکنه کجای دنیا باشن. اونها وقتی کوچیک هستن خیلی دقیق به بزرگترهاشون نگاه میکنن و سعی میکنن ادای اونها رو در بیارن و کم کم کم کم زبانی که اونها حرف میزنن رو یاد میگیرن.
رها: بعد هم که بزرگتر میشن با آدمهای بیشتری در ارتباط قرار میگیرن و زبانشون هی پیشرفت میکنه. اگر توی ایران هستین و تو خونه هم فارسی حرف میزنین با مدرسه رفتن فارسیتون بهتر میشه. اگر ایرانین ولی تو خونه زبانی جز فارسی صحبت میکنین با ارتباط با خانواده و فامیل و دوستاتون تو اون زبان بهتر میشین و فارسی رو هم توی مدرسه یا مهد کودک تمرین میکنین.
آقای پی: اگر خارج از ایران مدرسه میرین هم که زبان اون کشوری که توش هستین رو توی مدرسه بهتر یاد میگیرین.
گروهبان: انگار شارژ دانابات کمه بذار بزنمش به برق
{صدای جرقه و تق و توق}
دانابات: مَنَم نَزَنَ وَرْتَم vartam بَوَم bavam.
رها: ای بابا گروهبان دوباره دانابات رو خراب کردی که.
دنا: فکر کنم کلا سیمپیچیهاش خراب شده. باید درستش کنیم. بیاین خدافظی کنیم بعد بریم دانابات رو درست کنیم.
رها: خب امروز من میخوام اسم بچههایی که برای اولین بار برامون صدا فرستادن رو بخونم.
درینا
ترنم
دلیار
نیان یوسفی
راستین سنگوری
ماهور مقدم
سلنا
شیرین مظفریپور
مهدی
پاییز حقشناس
امید
هانا
آرمان
سها رضازاده
مانی
باربد
آترین
رهام
سیاوش و مانی
سوفیا
ویهان
ریانا
آهو
درسا شیوا
دیانا
بامداد
ایدن
آرمان
راستین دانشپنا
پندار آیینی
رایان
مهتا اسلامی
سوفیا
السا
سپهر سعیدی
آرش
رها: بچهها ممنونیم که برامون صداتون رو می فرستین. ما ایدهی پادکستهامون رو از شما میگیریم.
دنا: همیشه میتونین برای ما صداهاتون رو بفرستین کافیه برین به سایت ما یعنی darwagkids.com.
گروهبان: داروگ هم با دبلیوه. تا قسمت بعدی
دنا و رها: مراقب سوالهاتون باشید.