دنا: سلام من دنا هستم.
رها: من هم رها هستم و سلام
دنا و رها: شما دارین به پادکست چی؟کجا؟ چرا؟ گوش میکنین.
{موسیقی}
{صدای نالهی آقای پی ناlفهوم}
دنا: بچهها امروز توی استودیو یه خبراییه که من و رها میخواهیم بفهمیم چی به چیه؟
رها: آره بچهها. ما که امروز اومدیم توی استودیو یهویی یه صدایی اومد و یکی از جعبههای سوالها افتاد زمین.
دنا: بعد ما هر چی گشتیم کسی رو پیدا نکردیم. فقط همین صداهه مییاد.
{صدای عطسه و تق و توق دوباره}
دنا: رها رها شنیدی دوباره همین صداهه.
رها: آره رها نگاه کن اون جعبهی سوالهای شهابسنگی نبود که افتاد.
دنا: آره آره. بذار برم برش دارم تا سوالا گم و گور نشده.
{صدای پا}
رها: بچهها به نظرتون چی میتونه باشه.
{صدای عطسه و تق و توق}
دنا با ترس: ای وای یه بار دیگه صدا اومد. وای رها نگاه کن چراغ داره تکون میخوره.
رها با ترس: رها آره آره. انگار یه چیزی به چراغ چسیده. دنا دنا اون دستهی جارو رو از کنارت بده.
دنا: بیا بیا بگیر.
رها: آهای تو چی هستی؟ کی هستی؟ چرا چسبیدی به لامپ. دنا تو میبینیش.
دنا: نه من درست نمیبینمش. ولی یه چیزی هست. رها میگم نکنه روحه.
آقای پی با صدای خشدار مریض: دنا، رها. من روح نیستم.
رها: پس زودباش بگو کی هستی. ما از هیچی نمیترسیم.
دنا: بله. ما خیلی شجاع و نترسیم.
{صدای تق و توق}
دنا و رها با هم: مگر اینکه ترسناک باشه.
آقای پی: اینقدر اون دستهی جارو رو نکن تو دماغ من رها.
رها: تو اسم من رو از کجا میدونی.
آقای پی: بابا منم آقای پی. زبونم چسبیده به لامپ.
دنا: خب اگه آقای پی هستی زبونت رو از لامپ بردار بیا پایین.
آقای پی: میخوام نمیتونم. بیاین منو بکشین زبونم از لامپ جدا شه.
رها: بیا دنا بیا کمک کنیم بیاد پایین. زور بزن.
دنا: وای چقدر سفته.
آقای پی: آی لنگ پام.
دنا: آقای پی آخه چرا از زبون آویزون شدی. این چه کاریه.
رها: چهقدر هم کمرنگ شدی. من نمیتونم درست ببینمت.
آقای پی: میگم براتون. الآن زور بزنین من کنده شم. زبونم خشک شد. کم کم هم داره میسوزه آخه لامپ داغه.
رها: دنا با شمارهی سه آمادهای؟
دنا: آره آره.
رها: یک دو سه.
دنا و رها: آهان آهان.
آقای پی: آخ واخ. آی.
{صدای تق و توق زمین خوردن}
آقای پی: آخیش کنده شدم.
رها: حالا میخوای بگی چی شده. چرا آویزون شده بودی؟
دنا: این جعبهها رو تو میانداختی پایین؟
آقای پی: آره. ببخشید. دست خودم نیست. نمیدونم چم شده. انگار مریض شدم. همه جام درد میکنه. هی هم عطسه میکنم. فین فین میکنم. هر بار عطسه میکنم زبونم شلیک میشه. این دفعه آخری خورد به لامپ چسبید. منم که دیگه زور ندارم جمعش کنم. آخ وای .
دنا: حالا چرا انقدر کمرنگ شدی.
آقای پی: رنگم پریده. فکر کنم به خاطر همین مریضیه باشه. I feel sick. حالا نمیدونم چی کار کنم که حالم خوب شه.
رها: اتفاقا سوالهای امروز هم دربارهی همینه. بیا قسمت امروز رو شروع کنیم بعد متوجه میشیم که چرا اینجوری شده و چی کار باید بکنیم.
دنا: هی دانابات: سوالها رو پخش کن.
{سوالهای بچهها}
رها: چه سوالهای باحالی. خب بریم ببینیم سوال باحال این برنامه چیه؟
{شیپور}
گوینده: این شما و این سوال باحال این برنامه
دنا و رها با هم: چی میشه که ما مریض میشیم؟
{موسیقی}
رها: بچهها مریضیها جورهای مختلفی هستن و همهشون شبیه هم نیستن.
دنا: بعضیهاشون با ما از وقتی که به دنیا مییایم هستن و بعضیهاشون رو ممکنه بعدا بگیریم.
آقای پی: هااااااع
رها: آقای پی چیزی میخوای بگی.
آقای پی: نه نه. یه لحظه فکر کردم میخوام عطسه کنم.
دنا: بله بچهها میگفتیم. بیماری یا مریضی وقتیه که بدن ما یا یه بخشی از بدن ما کار معمولی خودش رو انجام نده یا با سختی انجام بده و یه نشانههایی هم داشته باشه.
رها: نشانههاش هم میتونه مثلا سردرد باشه.
دنا: یا سرفه باشه.
رها: یا تب باشه.
دنا: یا بدن درد باشه.
رها: یا بیحالی باشه.
دنا: یا اینم که….
{صدای عطسهی آقای پی}
رها: آخ چشمم. آخ.
دنا: ای وای آقای پی چرا زبونت رو زدی به چشم رها. زودی جمش کن.
آقای پی: ببخشید ببخشید. دست خودم نبود. یهو عطسهام گرفت.
رها: بله بچهها عطسه هم میتونه یکی از نشونههای بیماری باشه. آقای پی بیا این دستمال رو بگیر جلوی دهنت تا ما رو مریض نکردی.
آقای پی: باشه بده. ولی مگه مریضی چیه که میتونه از من به شما منتقل بشه؟
دنا: بیماریها انواع مختلف دارن. بعضی از بیماریها ممکنه از طریق DNA منتقل بشن. یعنی وقتی به دنیا مییایم باهامون باشن. اما امروز با این نوع بیماریها کار نداریم. امروز میخواهیم دربارهی مریضیهایی که از طریق میکروب و ویروس منتقل میشن صحبت کنیم.
رها: و برای این کار بهتره زوم کنیم ببینیم توی دور و بر ما چه چیزهایی هست که ما نمیبینیم. دنا دستگاه زوم رو ندیدی؟
دنا: چرا همینجاست. فقط رو چی زوم کنم؟
{صدای عطسه و فین فین آقای پی}
رها: دنا تو هم داری به همون چیزی که من فکر میکنم فکر میکنی؟
دنا: آره. موافق. آقای پی
آقای پی: من که جلو دهنم رو گرفته بودم.
رها: زودباش دستمالت رو بذار اینجا که ما روش زوم کنیم.
آقای پی: ولی خودم چی؟
دنا: بیا یکی دیگه بردار.
آقای پی: باشه بیاین اینم دستمال من ولی مطمئنین؟
رها: برای علم دانش…
دنا: برای پیدا کردن جواب سوالها.
دنا و رها با هم: ما زوم میکنیم.
{صدای زوم}
{صدای پارتی و دی جی}
رها: دنا نگاه کن انگار اینجا مهمونیه. چه خبره؟
دنا: نگاه کن نگاه کن صدا انگار از اون اتاقه مییاد. بالای ورودیش نوشته مهمونی بیماریهای زمستونی. لطفا بدون ماسک وارد شوید.
آقای پی: مطمئنید میخواهید برید تو؟
دنا: میریم تو زودی بر میگردیم.
رها: آره فکر کنم چیزیمون نشه. زود میریم و بر میگردیم.
{صدای پا}
{صدای موسیقی }
دنا: رها آقای پی نگاه کنین. اینا چیاند دیگه. هر کدوم یه شکلیاند.
رها: اونو چه شکل بامزهای داره. مثل تاج میمونه. پر خز تیغ تیغه.
ویروس: ساکت. ساکت. آروم باشید. ساکت.
{صدای آهنگ و سر و صدا}
ویروس: اهکی اینطوری نمیشه. باس یه کار دیگه بکنم. خودتون خواستین.
{صدای بوق کامیون و جیغ جماعت}
میکروب۱: چه خبر شده؟
میکروب ۲: باز این آنفولانزاست. داره شلوغش میکنه.
ویروس: ساکت ساکت. آقایون خانمای باکتری، ویروس، قارچ، تکیاخته، انگل و سایر میکروبهای عزیز. به رسم هر ساله وسط زمستون جشن زمستونهی میکروبهای استودیو رو اعلام…. وایسین ببینم. چشمام درست میبینه؟ دوستان اونجا رو سه تا انگل تازه میبینم.
رها: انگل تازه؟
دنا: منظورش کیه؟
آقای پی: انگار ما رو میگه. آقای میکروب ما انگل نیستیم. من آقای پیام این هم رها این هم دنا.
ویروس: چی؟ انگل نیستین.
میکروب ۱: پس چی هستین.
رها: من و دنا آدمیم. آقای پی هم آفتابپرسته.
میکروب۲: آدمین.چه خوب. بیاین این طرف. سمت بقیه نرینها. من بهترین دوست شمام.
ویروس: همگی یه قدم عقب. هرکی دست به اینا بزنه با من طرفه.
دنا: رها اینجا یه ذره عجیب نشده. من کم کم دارم نگران میشم.
ویروس: هی مالی آهنگ بزن پارتی رو قطع نکن. پس شما آدمین.
آقای پی: و آفتابپرست.
رها: شما کی هستین.
ویروس: من معروفترین ویروس دنیام. سلبریتی حساب میشم. البته تا قبل از اینکه این دخترعموی شاخشاخی پیداش نشده بود.
دنا: هان؟ بالاخره میگین کی هستین یا نه.
ویروس: به من میگن آنفلولانزا ولی شما فلو صدام کن.
رها: آهان. آنفولانزا. حالا دخترعموتون کیه؟
ویروس: اوناهاش. اون وسط اون که لباس توری سبز پوشیده داره بالا پایین میپره. اسمش کرونا است.
آقای پی: آهان کرونا. کرونا رو من یادمه. چند وقت پیش همه جا پخش شد. کلی آدم کل دنیا مریض شدن.
ویروس: بله کار همین ایشون بود.
رها: ببخشید فلوی عزیز {با صدای یواشتر} یا شایدم غیر عزیز، ولی میشه بگی شماها چی هستین؟ منظورم ویروسهاست.
ویروس: ببین ما ویروسها یه جورایی موجود زنده هستیم یه جورایی هم نیستیم.
دنا: یعنی چی؟ بالاخره زنده هستین یا نیستین.
ویروس: ببین خیلی از ما ویروسها DNA داریم و یک بخش پروتئینی هم داریم. منتها تنهایی نمیتونیم زنده بمونیم. برای اینکه زنده بمونیم مجبوریم بریم داخل یک موجود زندهی دیگه حالا حدس بزنین اون موجودات زنده چیا هستن؟
رها: هان؟ نمیدونم. دنا تو میدونی؟
دنا: نه منم نمیدونم.
{صدای عطسهی آقای پی}
آقای پی: ا ا ا ا اینا چیه از دهن من اومد بیرون.
ویروس: به به سلام رانا جون. خیلی وقت بود ندیده بودمت. آقای پی این رانا ویروس بود که توی بدن خزندگان میره. گفتم که ما ویروسها توی بدن بقیهی موجودات زنده میریم.
رها: یعنی تو بدن ما هم میرین؟
ویروس: بله. بعضی از ویروسها مخصوص آدمها هستن بعضیهاشون هم مشترک بین آدمها و بقیهی حیوونا. مثلا من، هم آنفولانزای آدمی داریم هم خوکی هم مرغی.
دنا: یعنی هر موقع سرما میخوریم شمایین که باعث میشین سرفه کنیم و عطسه کنیم؟
رها: شما باعث میشین که بدنمون درد بگیره و تب کنیم؟
ویروس: ما؟ نه نه نه. ما اصلا دلمون نمیخواد شما درد بکشین. ما خیلی ساده میایم تو بدنتون شروع میکنیم زیاد شدن. این خود بدن شماست که شلوغش میکنه؟
دنا: یعنی چی؟ بدن ما چی کار میکنه؟
ویروس: ببین ما خیلی دوست داریم کل بدنتون رو بگیریم. ولی بدن شما یه سیستم دفاعی داره که میاد ما رو درب و داغون میکنه. مثلا یهویی دما رو میبره بالا ما هم از گرما متنفریم میفتیم میمیریم. نمیدونی چقدر سخته گرما.
رها: آهان پس وقتی تب میکنیم به خاطر اینه؟ بدن درد چی؟
ویروس: اون هم تقصیر بدن خودتونه. اون کل انرژیشو میذاره برای اینکه ما رو از بین ببره ولی چون منابعش کمه جاهای دیگه ممکنه درد بگیره.
دنا: وقتی فین فین میکنیم چی؟
ویروس: وای من از این متنفرم. خیلی وقتها ما ویروسها از دهان و دماغ شماها وارد میشیم. بعد بدن شما یه کاری میکنه که کلی مایع از دماغتون بیرون بیاد و همهی ما رو بشوره بریزه بیرون.
آقای پی: پس این قرص و شربت و آمپول چیه؟
ویروس: اینا خودشون خیلی روی ما ویروسها اثر ندارن. بعضیهاشون هستن که میکروبها و قارچها رو از بین میبرن ولی برای ویروسها بیشتر خود سیستم ایمنی بدنه که کارها رو میکنه. قرص و داروها بیشتر برای تقویت سیستم ایمنی بدن هستن. یه کاری میکنن که اونا قوی تر بشن بیان ما رو از بین ببرن. یا حد اقل یه کاری میکنن که درد کمتری حس کنین.
دنا: عجب! حالا چرا زمستونا بیشتر هستین؟
ویروس: ما عاشق هوای خشک هستیم. هوای سرد هم خشکتره ما راحتتر انتقال پیدا میکنیم. ولی تابستونها هم هستیم. یه چیز دیگه اینه که هوای سرد باعث میشه که سیستم ایمنی آدمها به خوبی قبل کار نکنه.
رها با صدای یواش: دنا من فکر کنم اگه یه ذره دیگه اینجا بمونیم این ویروسه وسوسه شه بخواد بره تو ما. بیا زودتر برگردیم.
دنا: باشه باشه. خب فلوی غیر عزیز، ما دیگه باید برگردیم. کلی کار داریم.
ویروس: منم بیام؟
رها: نه نه نه لطفا.
ویروس: تروخدا. من عاشق سلولاتونم. بذارین بیام دیگه.
آقای پی: دنا رها زودباشین دکمه زومبک رو بزنین برگردیم.
دنا: باشه. آهان اینم از این.
{صدای زوم}
{موسیقی}
دنا: شما دارین
رها: به پادکست
دنا و رها: چی کجا چرا گوش میکنین.
{صدای بچهها دربارهی واکسن}
رها: دنا نزدیک بود این ویروسه هم با ما بیادها. خوب شد من اول زمستون واکسن آنفولانزا زده بودم.
دنا: ولی من نزدم. آخه من از آمپول خوشم نمییاد.
رها: واکسن نزدی؟ اخه چرا؟
آقای پی: واکسن چی هست؟
رها: آقای پی واکسن یه مادهایه که دکترها و دانشمندا درست میکنن که معمولا یا ویروسیه که ضعیف شده یا ویروسیه که مرده یا هم شکل پروتئینهاییه که یک ویروس داره. دکترها این رو به بدن آدمها وارد میکنن. وقتی سیستم ایمنی بدن اون رو میبینه فکر میکنه یه ویروس واقعیه و شروع میکنه باهاش جنگیدن و خیلی هم راحت شکستش میده. ولی اینجوری یاد میگیره که وقتی ویروس واقعی اومد چطوری باهاش بجنگه. برای همین اگه واکسن رو بزنیم احتمال اینکه اون مریضی رو بگیریم خیلی کم میشه.
{تق تق تق صدا در}
دنا: بله بفرمایید تو در بازه.
گروهبان: اول تو و رها و آقای پی ماسک بزنین تا من بیام تو.
دنا: گروهبان تویی؟ من که مریض نیستم.
آقای پی: منم که ویروس آفتابپرستها رو دارم چه ربطی به زنبورها داره.
رها: منم که واکسن زدم.
گروهبان: با من بحث نکنین. اولا شما از مهمونی ویروسها و میکروبها اومدین معلوم نیست چیا با خودتون آورده باشین. ثانیا، آقای پی تو الآن کنترل زبونتو نداری یهویی میزنی میخوریمون حوصله نداریم.
رها: باشه بیا الان میزنیم.
دنا: یکی هم به من بده.
رها: بیا آقای پی تو هم اینو بزن.
آقای پی: بیا تو زدیم.
گروهبان: وایسین منم مال خودم رو بزنم.
{صدای بال زدن گروهبان}
گروهبان: خب ردیف شین ببینم. دستا بالا.
رها: چی کار میکنی گروهبان؟
گروهبان: همین که من میگم دستا بالا. باید به دستاتون الکل بزنم.
دنا: گروهبان واقعا اینقدر لازمه؟
گروهبان: معلومه که لازمه. بعضی ویروسها میتونن تا چند ساعت بیرون بمونن. موقعی که عطسه یا سرفه میکنین توی هوا پخش میشن. برای همین باید جلو دهنتون رو بگیرین.
رها: خب دستامون چی؟ اونجا چرا دیگه؟
گروهبان: روی دست هم ممکنه باقی بمونه. یا حتی روی سطح زمین. برای همین وقتی یه چیزی میفته زمین نباید خوردش. چون ممکنه میکروب یا ویروس بره روش و بعد که گذاشتین تو دهنتون شما هم مریض شین.
دنا: آخ آخ. من یه ذره ته گلوم احساس خارش میکنم.
گروهبان: بیا. دیدی. من شیر گذاشتم داغ شه. الان براتون میارم یه دقیقه صبر کنین.
{صدای پرواز}
رها: دنا کاش تو هم واکسن زده بودی.
دنا: آره کاش زده بودم.
رها: بیا تا گروهبان میاد از بچهها خدافظی کنیم.
دنا: ولی اول باید اسم بچهها رو بخونیم. نمیشه که. آقای پی تو میخونی.
آقای پی: من که صدام در نمیاد.
{صدای پرواز}
گروهبان: بیا این لیوان شیر تو رها. اینم برای تو دنا، اینم برای تو آقای پی.
رها: خوب شد اومدی گروهبان. اسم بچهها رو میخونی تا ما شیرمون رو میخوریم.
گروهبان: آره آره فقط یه دقیقه وایسین یه چیزی داشت یادم میرفت. لیواناتون رو بیارین جلو.
{صدای ریختن عسل}
آقای پی: ااا گروهبان این چه کاریه؟
گروهبان: عسله بابا. بخور با شیرت مقویه. خودم درستش کردم. حالا بده اسما رو بخونم.
آریو بیاتی، رایان ، درسا، روشان رنجبر، روشا بنانی، روشنا، لیانا، پرنا حسینی نیا، روزبه، نیما رضازاده، یلدا براتی، نیکان، حافظ، هانا محسنی، نیکناز حجتی،ارشان، نیما گلابشکر، محمدمهراد، رادمهر، بردیا، لیلی، رادین، مهرداد نوروزی ، نیکی فردین، پرهام، پاییز،آریا و بردیا، شهرزاد،نیان و هرمان، امین، مهرسا، سام صاحب، گردیا و درینا
رها: بچهها ممنون که برای ما صدا میفرستین.
دنا با عطسه: ما ایدهی پادکستامون رو….{عطسه}
گروهبان: نمیخواد بگی. تو هم مریض شدی که. بچهها خودشون میدونن. شما ایده پادکستاتون رو از صدای بچهها میگیرین. بچهها هم میتون برای شما صدا بفرستن کافیه برن توی سایت داروگ darwagkids.com داروگ هم با دبلیوه. فقط این آخرش رو بگین. تا قسمت بعدی:
دنا و رها با هم : مراقب سوالاتون باشید.