دیگه از کوسه‌ها چی می‌دونیم؟

دنا: سلام من دنا هستم.

رها: من هم رها هستم و سلام. 

دنا و رها با هم: شما دارین به پادکست چی؟کجا؟چرا؟ گوش می‌کنین. 

{موسیقی}

رها: بچه‌ها همه‌ی چیزی که می‌خواستیم درباره‌ی کوسه‌ها بگیم توی قسمت قبل تموم نشد. برای همین ما تصمیم گرفتیم که یه قسمت دیگه هم درباره‌ی کوسه‌ها بسازیم. 

دنا: مثلا شما می‌دونین بزرگترین کوسه‌ای که تا حالا روی زمین اومده اسمش چیه و اندازه‌اش چقدر بوده.  

رها: شاید شما ندونین ولی حتما راستین می‌دونه. چون برای ما صدا فرستاده و اینو گفته. اگه تا آخر این قسمت گوش بدین حتما صدای راستین رو هم با هم می‌شنویم. 

دنا: و اما سوالات این قسمت. هی دانابات سوالای این قسمت چیه؟

دانابات: ولی همه‌ی سوال‌ها رو قسمت قبل پخش کردیم. سوال دیگه‌ای نداریم. 

رها: مگه می‌شه دانابات؟ یعنی هیچی دیگه سوال درباره‌ی کوسه نداریم؟

دانابات: یک صدا داریم، صدای راستین.

رها: خب همون رو پخش کن.

راستین: سلام من راستین هستم ۵ ساله از تهران می‌خواستم بگم که بزرگترین کوسه‌ی دنیا اسمش مگالادونه اندازه‌ی ۳ تا کوسه‌ی سفیده. یه سوال هم داشتم. می‌خواستم ببینم مگالادون عصر یخبندان منقرض شده یا نه. اصلا الآن هم وجود داره یا نه. 

رها: وای چه سوال باحالی.

دنا یواشکی: رها رها مگه نگفتی بازم سوال هست؟ 

رها یواشکی: تا تو با بچه‌ها حرف می‌زنی من یک دقیقه می‌رم و میام.

دنا: خب بچه‌ها کوسه‌ها خیلی موجودات جالبی‌اند. آهان آهان راستی شما آهنگ کوسه رو بلدین. بیان با هم بخونیم اگه بلدین. بیبی شارک دودودودودوو بیبی شارک دودودودودو بیبی شارک. مامی شارک دو دودودودو. آهان راستی همین آهنگه رو یکی فارسی هم خونه. بچه کوسه بچه کوسه، بچه کوسه….

{صدای نوتیفیکشن}

دانابات: یک سوال جدید آمد. 

دنا: آخیشش. خب پخشش کن دانابات.

رها با صدای عجیب: سلام من یه رهای دیگه هستم از ونکوور کانادا. ممنون از پادکست خوبتون. من می‌خواستم بپرسم که چرا فسیل کامل کوسه پیدا نمی‌شه فقط دندونشه؟ اگه سوال من رو جواب بدین خیلی ممنون می‌شم. 

آقای پی: ااا رها تو اینجا چی کار می‌کنی مگه الآن نباید تو استودیو باشی چرا اومدی این پایین.

رها: هیس آقای پی. الان برات توضیح می‌دم.

{صدای قطع شدن}

دنا: هووم چه سوال جالبی. 

{صدای نوتیفیکشن}

دانابات: یک سوال دیگه اومد.

آقای پی: سلام من آقای پی پی هستم. از یه جای دیگه. یه سوالی داشتم می‌خواستم بپرسم کوسه‌ها حس ششم دارن یا نه. من قبلا هم سوال فرستاده بودم ولی پخش نکردین ممنون می‌شم این دفعه سوالم رو پخش پخش کنین. 

گروهبان: رها آقای پی شما این شیشه‌ی شهد گل من رو ندیدین. گذاشته بودم تو یخچال هرچی می‌گردم نیست.

رها: ااا گروهبان هیسس. داریم سوال می‌فرستیم هیسس. الان معلوم می‌شه ماییم.

آقای پی: اونجاست. پشت شیشه مربا.

{صدای قطع شدن}

{صدای باز شدن در}

دنا:  سلام گروهبان سلام آقای پی. رها هم که اینجا بود. خوب شد. 

گروهبان با دهن پر: سلام. من الان می‌یام. عجب مرباییه. به به. از شهد گل بهتر. 

گروهبان: سوالا رو پخش کردین؟

رها: آره تقریبا. دانابات اگه سوالی باقی مونده پخش کن.

{اگه سوالی رسیده بود اینجا پخش شود و الا…}

دانابات: سوال دیگه‌ای باقی نمانده. 

دنا: چه سوال‌های باحالی. رها بیا سوال باحال برنامه رو اعلام. کنیم. 

{شیپور اعلام}

گوینده: این شما و این سوال باحال این برنامه.

دنا و رها با هم: دیگه از کوسه‌ها چی می‌دونیم. 

{موسیقی}

رها: خب آقای پی، گروهبان آماده‌این برای یه مسابقه‌ی باحال.

دنا: من و رها برای این قسمت یه مسابقه‌ی جذاب و باحال آماده کردیم. قراره ما یه سری جمله بگیم و شما حدس بزنین چیزی که می‌گیم واقعیت داره یا از خودمون در آوردیم. 

رها: همه‌ی جمله‌ها هم درباره‌ی کوسه است. آماده‌این؟

گروهبان همچنان در حال خوردن: همه‌ی اعضای گارد تکاوران ملکه همیشه آماده هستن. 

آقای پی: گروهبان می‌خوای اول اون شیشه‌ی مربا رو بذار کنار بعد بگو که آماده‌ای. 

گروهبان: تو به فکر خودت باش یه وقت مسابقه رو نبازی. 

رها: مسابقه‌مون برنده بازنده‌ای نیست. هر دو تون باید حدس بزنین. 

{آهنگ مسابقه}

دنا: به چالش چی راسته چی نه خوش اومدید.

{آهنگ}

دنا: آماده باشین من می‌خوام یه چیزی درباره‌ی کوسه‌ها بگم شما باید حدس بزنین که درسته یا درست نیست. گروهبان از تو شروع می‌کنم. راسته یا راست نیست؟ کوسه‌ها قدیمی‌تر از درخت‌ها و دایناسورها هستن؟ تو و بچه‌های توی خونه ۵ ثانیه وقت دارین که بگین درسته یا نه؟

{صدای تایمر}

گروهبان: کوسه‌ها هرچقدر هم که قدیمی باشن از درختا که قدیمی‌تر نیستن. اون هیچی، مگه می‌شه یه موجودی الان باشه قبل از دایناسورها بوده باشه. این جمله غلط غولوطه. 

دنا: و اما باید بگم که این جمله راسته. کوسه‌ها ۴۰۰ میلیون ساله که دارن در کره‌ی زمین زندگی می‌کنن یعنی ۹۰ میلیون سال قبل از درخت‌ها و ۱۵۰ میلیون سال قبل از دایناسورها. 

گروهبان: ۴۰۰ میلیون سال قبل!!!!!!!! 

دنا: بله حالا می‌تونی حدس بزنی قدیمی‌ترین نشانه‌های انسان اولیه روی زمین برای کیه؟

گروهبان: نه من چمدونم.

دنا: فقط ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار سال قبل.  حالا مقایسه کنین با کوسه‌ها که ۴۰۰ میلیون سال قبل اینجا در کره‌ی زمین زندگی می‌کردن. 

رها: آقای پی نوبت توه. آماده‌ای.

آقای پی: let’s rock it 

رها:بریم ببینیم.  راسته یا راست نیست؟ می‌شه کوسه‌ها رو هیپنوتیزم کرد.تو و بچه‌های توی خونه ۵ ثانیه وقت دارین که بگین درسته یا نه؟

{صدای تایمر}

آقای پی: کی جرات داره نزدیک کوسه بشه که بخواد هیپنوتیزمش کنه. این جمله راست نیست. تازه برای اینکه هیپوتیزم کنیم باید یه ساعت زنجیردار رو بگیریم جلو چشم کوسه. چون کوسه بزرگه نمی‌شه پس. 

رها: و اما باید بگم که این جمله هم راست بود. اگه کوسه رو برعکس نگه‌دارن به یه خواب عمیق می‌ره که شبیه هیپنوتیزمه. دانشمندا اینجوری روی کوسه‌ها تحقیق می‌کنند. 

آقای پی: ولی آخه کوسه؟! هیپنوتیزم؟!

رها: بله هیپنوتیزم. 

دنا: خب گروهبان ببینیم این یکی رو درست می‌گی یا نه.راسته یا راست نیست پوست کوسه‌ها نرم و لغزنده است.تو و بچه‌های توی خونه ۵ ثانیه وقت دارین که بگین درسته یا نه؟

{تایمر}

گروهبان: قبول نیست این خیلی سوال سختیه. من تا حالا هرچی ماهی دیدم پوستش نرم و لغزنده بوده. ولی یه حسی بهم می‌گه می‌خوای گولم بزنی. پس جواب من اینه که نخیر این جمله درست نیست.

دنا: مطمئنی؟

گروهبان: نه. لغزنده است. نه نه نه. نیست. نمی‌دونم. انقدر گولم نزن دیگه. لغزنده نیست. 

دنا: باشه گروهبان باشه.  و اما باید بگم که تو درست گفتی این جمله غلط بود. 

گروهبان: می‌دونستم می‌دونستم می‌خوای گولمون بزنی. ولی اگه پوستش نرم نیست چطوری اینقدر تند شنا می‌کنه؟

دنا: پوست کوسه از چیزی به اسم فلس‌های پلاکوید (plaquoid scales) پوشیده شده. این فلس‌های ریز خیلی زبرن، مثل کاغذ سنباده، و طوری روی پوستش قرار گرفتن که آب راحت‌تر از روش سر بخوره. برای همین کوسه‌ها می‌تونن خیلی سریع شنا کنن. انگار پوستشون کمک می‌کنه راحت‌تر توی آب حرکت کنن.

رها: خب آقای پی نوبت توئه آماده‌ای؟

آقای پی: بله کاملا آماده‌ام. 

رها: راسته یا راست نیست؟ کوسه‌ها می‌تونن بدون اینکه شکار رو ببینن یا بوش رو بفهمن حتی از زیر خاک یا پشت سنگ متوجهش بشن؟تو و بچه‌های توی خونه ۵ ثانیه وقت دارین که بگین درسته یا نه؟

{صدای تایمر}

آقای پی: من خودم یه شکارچی‌ام. من تا شکار رو نبینم که نمی‌تونم بفهمم کجاست. اونوقت کوسه می‌تونه؟ ولی شاید هم بتونه. آخه هر شکارچی‌ای یه جوری شکارش رو پیدا می‌کنه. شاید هم کوسه روش خودش رو داشته باشه. ممممم

رها: بالاخره درسته یا نه؟

آقای پی: من فکر می‌کنم که درسته. 

رها: و اما این جمله درست بود و این هم به خاطر حس ششمشونه. 

آقای پی: حس ششم. حس ششم چیه دیگه. مگه چندتا حس داریم اصلا.

رها: آقای پی. آفتاب‌پرست‌ها رو نمی‌دونم ولی آدم‌ها ۵ تا حس دارن. حس بینایی که باهاش می‌بینیم، حس شنوایی که باهاش صداها رو می‌شنویم، حس بویایی که باهاش بوی چیزهای مختلف رو متوجه می‌شیم، حس چشایی که مزه‌ی غذاها رو متوجه می‌شیم و حس لامسه که وقتی چیزی رو لمس می‌کنیم متوجهش می‌شیم. 

آقای پی: آهان. فهمیدم. خب حس ششم کوسه‌ها چیه؟

رها: کوسه‌ها یه اندام‌هایی دارن که بهش سنسورهای الکتریکی می‌گن. این سنسورها می‌تونن از فاصله‌ی دور الکتریسیته‌ی موجودات زنده رو تشخیص بدن. بدون اینکه ببیننشون یا حتی بوشون رو حس کنن. اون‌ها می‌تونن متوجه ضربان قلب شکار از زیر خاک بشن. 

دنا: خب آخرین سوال رو هر دو با هم جواب بدین. بعضی از کوسه‌ها اگه حرکت نکنن خفه می‌شن. شما و بچه‌های توی خونه ۵ ثانیه وقت دارین که بگین این جمله راسته یا راست نیست.

{تایمر}

گروهبان: ببین آقای پی اکثر موجودات زنده‌ی روی خشکی برای اینکه زنده بمونن خودشون هوا رو می‌دن تو ششون و نفس می‌کشن. 

آقای پی: ولی آخه اون زیر آب ما چه می‌دونیم که شاید قضیه فرق بکنه.

گروهبان: آخه من یه بار یه ماهی قرمز دیدم تو حوض پارک محلمون. هی دهنشو باز می‌کرد و آب رو قورت می‌داد. انگار که بخواد نفس بکشه. فقط به جای هوا آب رو می‌داد تو. 

آقای پی: آره آره منم دیدم. ولی تا حالا فیلمی از کوسه‌ها دیدی؟

گروهبان: آره آره دیدم. 

آقای پی: تا حالا دیدی دهنشون رو مثل ماهی قرمز باز کنن. 

گروهبان: هان راست میگی‌ها. 

دنا: گروهبان آقای پی بالاخره جواب می‌دین یا نه. درسته یا نه؟

گروهبان و آقای پی با هم: این جمله درسته.

دنا: و اما این جمله هم درست بود. 

آقای پی: دیدی دیدی گفتم. 

گروهبان: اخجون درست گفتیم. 

رها: بیشتر کوسه‌ها برای نفس کشیدن باید دائم در حال حرکت باشن. وقتی شنا می‌کنن، آب از دهنشون وارد می‌شه و از روی آبشش‌هاشون رد می‌شه، و اینجوری اکسیژن می‌گیرن. به این روش می‌گن “تنفس جریان اجباری”. اگه کوسه‌ها حرکت نکنن، آب از روی آبشش‌هاشون رد نمی‌شه و ممکنه خفه بشن. ولی بعضی از کوسه‌ها، مثل کوسه پرستار و کوسه گورخری که زیاد تکون نمی‌خورن، می‌تونن حتی وقتی کف دریا استراحت می‌کنن هم نفس بکشن. اینا یه قابلیت خاص دارن که می‌تونن آب رو بدون اینکه شنا کنن، وارد دهن و آبشش‌هاشون کنن.

{موسیقی}

گروهبان: خب نمی‌خوای جواب سوال راستین رو بدین؟ مگالادون الان هست یا نه؟

رها: نه نیست. فقط فسیل دندون‌هاش هست. 

آقای پی: یعنی حتی فسیل کل بدنش رو هم پیدا نکردن؟

دنا: نه. آخه یه چیز خیلی خیلی جالب درباره‌ی کوسه‌ها اینه که غیر از دندون‌هاشون اونا توی بدنشون اصلا استخون ندارن. 

گروهبان: چی؟ مگه می‌شه. هیکل به اون بزرگی بدون استخون چطوری هست اصلا؟

رها: گروهبان اولا که همه‌ی کوسه‌ها بزرگ نیستن. کوسه‌ی کوچولو هم داریم. بعد هم کوسه‌ها توی بدنشون به جای استخون فقط غضروف دارن. 

آقای پی: غرضوف چیه دیگه؟

دنا با خنده: آقای پی غضروف. غضروف همون cartilage انگلیسیه. 

آقای پی: آهان آهان فهمیدم. فهمبدیم.

رها: بچه‌ها شما می‌دونین غضروف چیه؟ غضروف اون بافتیه که از استخون‌نرم تره ولی هنوز سفته. مثلا دماغتون رو بگیرید. می‌بینید یه چیزی هست زیرش که اندازه‌ی استخون سفت نیست ولی هنوز شکل خودش رو داره. اون غضروفه. 

گروهبان: خب دانشمندا چطوری می‌فهمن مثلا اون مگالادون که گفتی چقدریه؟ از روی یه دندون چطوری می‌فهمن؟

دنا: دانشمندا کلی روی کوسه‌هایی که الآن هستن تحقیق کردن و شکل بدن، ماهیچه‌ها و غضروف‌هاشون رو کامل می‌دونن چطوریه. همینطور می‌دونن که هر نوع کوسه‌ای دندونش چه شکلیه. اون‌ها با مقایسه‌ی فسیل دندون‌های مگالادون می‌فهمن که مثلا اندازه‌اش حدود ۱۸ تا ۲۰ متر بوده. یعنی حدودا سه برابر کوسه‌ی سفید که الآن هم داره زندگی می‌کنه. 

آقای پی: وااااهو چقدر بزرگ. شصتادا آفتاب‌پرست تو دهنش جای می‌شده حتما. 

رها: مگالادون توی دوره‌ی یخبندان منقرض شده. اتفاقا به دلیل همین اندازه‌ی بزرگش. چون بزرگ بوده موجوداتی هم که شکار می‌کرده بزرگ بودن. همزمان با دوره‌ی یخبندان این موجودات بزرگ رفتن سمت قطب. جایی که می‌تونستن غذای بیشتری پیدا کنند. اما مگالادون نمی‌تونسته بره برای همین تعدادش کم و کمتر شده تا اینکه بالاخره منقرض شده. 

دنا: خب فکر کنم دیگه چیزایی رو که می‌خواستیم بگیم گفتیم. 

رها: البته جز اسم بچه‌هایی که برای ما صدا فرستادن. آقای پی گروهبان اسم بچه‌ها رو می‌خونین؟

گروهبان ویزبی: خب من اسم دوست‌های جدیدمون رو می‌گم. وایسین وایسین انگار صاد یه یادداشت گذاشته اینجا. بذار ببینم چی نوشته: بچه‌ها چون اسم دوست‌های جدید و قدیمی‌مون خیلی خیلی زیاد شده فقط اسم خود دوستامون رو بگین نه اسم شهرشون رو. خیلی خب باشه. اینم اسم دوست‌های جدیدمون.

سام زارع‌نژاد، لنا و دینا فلکی،آبتین ،کارن توسلی، یونا پارسا، فراز ،ماهور، مهتا،دلدار عباس‌زاده، امید عباسی زاده، علیرضا،امیرحسین و اهورا، لیا، دایانا، فاطمه سادات، هلیا، آوا فرهبخش، سدنا و راستین مختاری،‌پارسا، هیراد، آیناز، نیلای ملایی، جانان، سوفیا و السا، شهریار باقری،‌ رایان، مهرانا، یلدا، کیهان رجب‌زاده، ساتیار، آوا عزیزخانی، دیار پارسا و داریو

 

آقای پی: منم الآن اسم دوست‌های قدیمی‌مون رو می‌گم.

 

ماهور،‌آناشید، نارگل، آریان، فراز، نیکا ، آرمیتا، آوین خزاعی، سورنا هنر،‌ باران و عرفان جعفرزاده، هما لایق، هیراد آریاپور، مهرپویا، هانا، ویهان، دلیار،‌ ارغوان،‌ ماهور محمدزاده، نگار درخشنده، ترمه صامتی،‌سبحان، سهراب، یکتا/امیرحسین، سینا، تیدا، روشنا حسیبی ،‌ستاره، کیارش، آیدا نور اکبری،‌علی حسن زاده، سامیار، یزدان اسحاقیان، آیرانا، الوین جسیم، رایان لطفی، رزانا، ایلیا، دلیار، علیسان خالقی‌فر، سنیک، کیان، نیکا، آوینا فرزادتبار، روشن و رادوین، هامون،‌ آراد و ماهور حیدری، نیلی و آوا، کیان پورمحمدی، حسین طه، سوفیا، مهراد موسی‌لو، امیرماهان، یاسین، آوید، آرشا کریمی، هانا سعیدی، آرشا یگانه، مانیار یزدانی، سروین انصافی، آریا یزدی، نگار تهرانی، نیکی، نیما تولابی، آسا حصاری، ثنا، رایان تلیکانی، بردیا بابا رهایی، رستا، لیام رضاپور، کیارش، احسان، خاتون، لنا رحمتی، آرتا، سوفیا معینی‌پور، سپهر سعیدی، جانان امیراصلانی، ملورین، محمدحسین رمضانی و حلما جاور

دنا: بچه‌ها ممنونیم که برای ما صدا می‌فرستین. ما ایده‌ی پادکست‌هامون رو از صداهای شما می‌گیریم. 

رها: شما همیشه می‌تونین برین به سایت داروگ یعنی darwagkids.com و از اونجا برای ما صداهاتون رو بفرستین. 

گروهبان: داروگ هم با دبلیوه. 

آقای پی: تا قسمت بعد

دنا و رها با هم: مراقب سوالاتون باشید. 



دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *