آدم فضایی

آدم فضایی واقعیه؟

دنا:سلام من دنا هستم.

رها: من هم رها هستم و سلام.

دنا و رها با هم: شما دارین به پادکست چی؟کجا؟چرا گوش می‌کنین.

{موسیقی}

رها: بچه‌ها کلی سوال برامون اومده درباره‌ی …

دنا: رها رها وایسا. سوال‌ها رو نگو.

رها: آخه چرا؟

دنا: بابا مگه یادت رفته. صاد گفت باید یه جور دیگه بگیم.

رها: هان؟ آهان. یادم اومد. بچه‌ها این صاد یه جنگولک بازی جدید درآورده.

{صدای تغییر رنگ}

آقای پی: جنگولک‌بازی چیه دیگه؟

دنا با جیغ: ای بابا آقای پی تویی. بابا چرا اینطوری می‌کنی ترسیدم. مگه قرار نشد دیگه اینجوری قایم نشی تو استودیو.

آقای پی: راستی ببخشید ترسیدین منم قایم نشده بودم. خواب بودم اینجا تو خواب رنگم عوض شد. بعد شما یهویی سلام کردین.

رها: آقای پی جنگولک‌بازی یعنی شلوغ‌بازی. یعنی وقتی کسی کارهای عجیب و خنده‌دار انجام می‌ده. به این می‌گیم جنگولک بازی! صاد هم گفته پادکست رو یه جور دیگه بگیم که بچه‌ها بخندن.

آقای پی: آهان آهان. فهمیدم. این صاد پادکست من رو هم به هم ریخته. راستی من یه جنگولک خوب بلدم که بخندین.

دنا: آخجون.

آقای پی: آماده‌این؟ یک دو سه

{سکوت}

دنا: آقای پی چرا همینطوری ماتت برده. چرا نوک زبونت رو در آوردی. این چه جنگولکیه؟

آقای پی: نفهمیدین؟ دقت کنین. ببینین شبیه چه حیوونی شدم.

رها: هیچی. همینجوری وایسادی شبیه خودتی. نوک زبونتم آوردی بیرون.

آقای پی: ای بابا. شما اصلا استعداد این بازی رو ندارین. من شبیه مارمولک شدم.

دنا: هاان؟ ولی آقای پی!!

آقای پی: تازه فهمیدین؟ دیدین چقدر خوب ادای مارمولک رو در آوردم. زبونم هم کوتاه بود.

رها: آقای پی ولی تو مارمولک هستی.

آقای پی: رها ببین اصلا شوخی خوبی نیست. من آفتاب‌پرستم. اینکه به یه آفتاب‌پرست بگی مارمولک اصلا شوخی جالبی نیست.

دنا: ولی آقای پی ببخشید ببخشید آفتاب‌پرست‌ها یه گونه از مارمولک‌ها هستن.

آقای پی: چی؟ نه؟! این اصلا جنگولک خوبی نیست.

{صدای در}

گروهبان ویزبی: به به دوستان همه جمعن. گلتون کم بود که من اومدم.

آقای پی: اینجا دیگه جای من نیست من می‌رم. در ضمن گروهبان تو زنبوری گل نیستی که. خدافظ.

{صدای پا}

گروهبان: این چش بود؟ چرا اینقد عصبانی بود. شما اذیتش کردین؟

رها: نه گروهبان. ما اذیتش نکردیم. فقط تازه فهمید که آفتاب‌پرست‌ها یه گونه‌ای از مارمولک‌ها هستن. بهش بر خورد.

گروهبان:‌ ای بابا. طفلکی. امیدوارم با این خبر کنار بیاد. البته مارمولک بودن هم بد نیست. اونم یه موجود زنده است مثل همه‌ی موجودات. فرقی با هم ندارن. اصلا خوب شد فهمید فکر نکنه مثلا چون آفتاب‌پرسته با بقیه فرق داره.

دنا: بله. همینطوره. می‌گم رها خب حالا باید سوالا رو چطوری پخش کنیم.

رها: اینطوری. هی دانابات سوال‌های امروز رو کیا برامون فرستادن

{اسم بچه‌ها}

دنا: هوم چه قدر دوست‌هامون زیاد شدن. حالا دانابات بگو ببینم سوالای دوستامون چیه؟

شانای

کارن وکیل زاده از محلات، کشور ایران: آیا آدم‌های فضایی وجود داشتند؟

… از بندرعباس: چرا توی سیاره‌های دیگه موجود زنده یا آب پیدا نمیشه؟

هانیه از شیراز: چرا فضایی‌ها آیا وجود دارند؟

تیارا از تهران: موجودات فضایی واقعی هستند یا نه؟ اگر واقعی اند توی کدام سیاره زندگی می‌کنند؟

ملیسا تهران: توی مریخ آدم فضایی هست؟

آویسا ۷ ساله از آلمان: موجود فضایی وجود دارد؟

سنیت؟ از ونکوور ۵ ساله: آدم‌ فضایی‌ها وجود دارند یا وجود ندارند؟

آیهان ۶ و نیم ساله از همدان: آدم فضایی‌ها وجود دارند یا ندارند؟

گروهبان: به به چه سوال‌های باحالی. من جوابشون رو می‌دونم جوابش می‌شه…

رها: گروهبان گروهبان. وایسا. اول باید سوال باحال این برنامه رو اعلام کنیم.

گروهبان: خیلی خب باشه. اعلام کنید.

{شیپور اعلام}

گوینده: این شما و این سوال باحال این برنامه.

دنا و رها با هم: آدم فضایی‌ واقعیه؟

{موسیقی}

دنا: خب از کجا شروع کنیم؟

گروهبان: ببخشیدا من داشتم صحبت می‌کردم قبل از اینکه آهنگ بزنین.

رها: آخ آخ ببخشید گروهبان. بفرمایید چی می‌خواستین بگین؟

گروهبان: می‌گفتم که بله که آدم فضایی واقعیه. من خودم باهاشون در ارتباط هستم.

دنا: چی؟ با آدم فضایی‌ها در ارتباطی؟ چطوری؟

گروهبان: یادتون رفته پادشاه کلمپه‌‌ای‌ها از من دعوت کرده که برم پیش اونا. خب اونا تو فضا هستن دیگه پس می‌شن آدم فضایی.

رها: هووووم تو مطمئنی که کلمپه‌ای‌ها آدم فضایی هستن؟ آخه تا حالا هیچکدوم از دانشمندا نشانه‌ای از کلمپه پیدا نکرده.

گروهبان: چی؟ یعنی چی؟ پادشاه کلمپه خودش به من ایمیل داده. اونوقت شما می‌گین ممکنه واقعی نباشه؟

دنا: خب دانشمندا هیچ نشونه‌ای از کلمپه‌ای‌ها پیدا نکردن.

گروهبان: ولی دلیل نمی‌شه که اونا نباشن. اصلا من نمی‌فهمم شما چی می‌گین. من بهتون ثابت می‌کنم که کلمپه هست.

{صدای پرواز}

رها: کجا رفتی گروهبان؟

دنا: چرا گروهبانم عصبانی شد. امروز چه خبره اینجا.

رها: نمی‌دونم. حالا بذار به سوال این قسمت برسیم بعد می‌ریم باهاشون حرف می‌زنیم. بچه‌ها آدم‌‌ها از زمان‌های خیلی خیلی قدیم به این سوال فکر کردن. کلی هم قصه و داستان درباره‌اش گفتن. دانشمندا هم دارن می‌گردن ببینن آیا اصلا موجود زنده‌ای می‌تونه خارج از کره‌ی زمین زندگی کنه یا نه.

دنا: اون‌ها روی سیاره‌های دیگه تحقیق می‌کنن که ببینن شرایط زندگی برای هر نوع موجود زنده‌ای ممکنه یا نه. مثلا ممکنه یه جایی آدم نتونه زندگی کنه ولی باکتری‌های ریز بتونند.

{صدای خش خش رادیو}

آقای پی: این دکمه رو هم بزن. آهان. آهان.

{صدای خش خش رادیو}

دنا: رها این صدای چی بود؟

رها: انگار یکی داره روی کانال پادکست ما صدا پخش می‌کنه.

{صدای خش خش رادیو}

گروهبان: نه نه اینطوری نه. باید سیم میکروفون رو پیدا کنی…

{صدای خش خش}

دنا: ا رها رها. دوباره اومدن. هی دانابات تو می‌دونی اینجا چه خبره؟  چرا هی صدای ما قطع می‌شه؟

دانابات: یکی داره روی کانال پادکست سیگنال می‌فرسته. باید ببینید از کجا می‌فرسته و گرنه جا شما پادکست پخش می‌کنه. سیگنال‌ها خیلی نزدیک هستن…

{صدای خش خش}

آقای پی: سلام من آقای جی هستم.

گروهبان: منم کلنل ویزبا هستم.

گروهبان و آقای پی: شما دارین به پادکست جستجوگران فضا گوش می‌دین.  

{آهنگ}

آقای پی: آدم‌ها از زمان‌های خیلی دور به این فکر می‌کردند که موجوداتی شبیه اون‌ها توی فضا زندگی می‌کنند.  موجوداتی که شکل و قیافه‌ای شبیه به انسان دارند اما ترسناک‌ هستند و معلوم نیست چه توانایی‌هایی دارند. آدم‌ها برای اون‌ها اسم‌ هم گذاشتند مثل بیگانه (alien)، فرازمینی‌ها، ETها، آدم‌فضایی‌ها.

گروهبان: ولی من کلنل ویزبا فرمانده کندوی فضایی به همراه دستیار وفادار و باهوشم آقای جی می‌خوایم ثابت کنیم که آدم‌ها اشتباه می‌کنند و موجودات فضای شبیه آدم‌ها نیستند بلکه شبیه زنبورهای عسل هستند.

آقای پی: صبر کن صبر کن. نمی‌شه که تخت من رو کردی کندوی فضایی‌ات خودتم کردی فرمانده کندو منم که کردی دستیارت اونوقت می‌گی موجودات فضایی شبیه زنبورن. نه خیر شبیه آفتاب‌پرست‌ها هستند.

گروهبان: حالا بذار بعد از پادکست با هم بحث می‌کنیم.

آقای پی: یا همین الآن می‌گی شبیه آفتاب‌پرست‌ها هم هستن یا از تخت من برو  پایین.

گروهبان: باشه باشه. بچه‌ها ما می‌خواهیم ثابت کنیم که موجودات فضایی شبیه زنبورهای عسل و آفتاب‌پرست‌ها هستند. خب آقای جی بگو ببینم از کجا باید شروع کنیم.

آقای پی: کلنل ویزبا من یه فیلم پیدا کردم از موجودات فضایی که به زمین آمدن اسمش هم هست ET یعنی extra terrestrial .

گروهبان: خب این اکسترا فلان که گفتی یعنی چی؟

آقای پی: یعنی فرازمینی.

گروهبان: آفرین آقای جی. پس پخش کن ببینیم.

{صدای فیلم ET}

گروهبان: بچه‌ها این فیلم خیلی خوبیه. کارگردانش هم استیون اسپیلبرگه. بعدا با بزرگ‌ترهاتون ببینینش.

آقای پی: کلنل نگاه کن اون موجود فضایی رو ببین. واقعا شبیه آفتاب‌پرست‌ها نیست؟ مثل ما کمرش هم قوس داره. خیلی هم شل و وله.

گروهبان: بله کاملا. ولی برای اون‌هایی که هنوز شک دارن که موجودات فضایی وجود داره یا نه بهتره با کندوی فضایی بریم به یکی از شهرهای دور.

آقای پی با صدای یواش: ولی ویزبی این تخت من خیلی سنگینه چطوری باهاش پرواز کنیم.

گروهبان: هیس صدات رو می‌شنون. همینجوری الکی بچه‌ها که ما رو نمی‌بینن.

آقای پی با صدای کم: آهان آهان فهمیدم.

گروهبان: خب آقای جی به سمت لوکیشینی که برات فرستادم. سکان رو هدایت کن.

آقای پی: سکان چیه کلنل؟

گروهبان: من چه می‌دونم انگلیسیش چی می‌شه همون فرمون کشتی رو می‌گن.

آقای پی: آهان آهان ship rudder. پیش به سوی لوکیشین کلنل.

{صدای حرکت سفینه‌ی فضایی}

گروهبان: همینجاست همینجا وایسا.

آقای پی: بله کلنل. کندوی فضایی توقف می‌کنه.

گروهبان: آقای جی اونجا رو نگاه کن چمن‌های زمین رو نگاه کن.

آقای پی: واااااو. بچه‌ها چمن‌ها یه جور عیجیبی هستند. شکل یه دایره‌های بزرگ روشونه. انگار یکی عمدا چمن‌ها رو یه جوری زده که شبیه دایره‌های بزرگ بشن.

گروهبان: آقای جی اونجا رو نگاه کن یه کندوی عسل روی اون درخته. من می‌رم از اهالی اون کندو بپرسم که ماجرای این دایره‌ها چیه.

{صدای بال زدن آقای پی}

آقای پی: خب بچه‌ها تا کلنل ویزبا برگرده بذارین من ماجرای فیلم ET رو تعریف کنم. یه موجود فرازمینی که خیلی شبیه آفتاب‌پرست‌ها بوده می‌یاد روی زمین و یه بچه‌ی ۱۱ ساله پیداش می‌کنه و بعد…

{صدای پا}

آقای پی: این صدا پای کیه؟ کاش کلنل زودتر برگرده. نکنه موجودات فضایی باشن.

{صدای بال زدن}

گروهبان ملچ مولوچ کنان: خب آقای جی. من همه چی رو فهمیدم.

آقای پی: کلنل شما دارین عسل می‌خورین؟

گروهبان: بچه‌های اون کندو یه ذره عسل دادن بهم خیلی وقت بود عسل واقعی نخورده بودم. خب اونا می‌گفتن که چند وقت پیش یه بشقاب پرنده دیدن که اومده و اینجا فرود اومده و این دایره‌های بزرگ هم به خاطر اون بشقاب پرنده‌هه بوده. تازه گفت آدم فضایی‌ها بال داشتن شاخ هم داشتن. مثل زنبورهای بزرگ بودن. می‌گفتن ما خیلی. ترسیده بودیم. ولی کاری به ما نداشتن.

آقای پی: کلنل هوم بیاین اینم دلیل که موجودات فضایی وجود دارن.

{صدای پا}

گروهبان: این صدای چی بود؟

آقای پی: نمی‌دونم فرمانده شما هم نبودین این صدا اومد. ولی هنوز نمی‌دونم از کجاست. به نظرتون ممکنه موجودات فضایی باشن.

گروهبان: آره. حتما خودشونن. زودباش کندو رو روشن کن فرار کنیم تا نیومدن.

آقای پی یواش: ولی آخه تخت رو که نمی‌تونم روشن کنم. چطوری فرار کنیم؟

گروهبان: اینجوری که بد شد.

{صدای باز شدن در}

رها: پس شماها اینجایین.

دنا: گروهبان ویزبی آقای پی چرا پادکست ما رو قطع کردین؟

گروهبان: من کلنل ویزبا هستم نه گروهبان ویزبی. بچه‌ها ما توسط موجودات فضایی محاصره شدیم.

آقای پی یواش: ولی اینا که دنا و رها هستن تازه محاصره یعنی چی؟

گروهبان یواش: بازی رو خراب نکن.

دنا: هی آقای جی. محاصره شدن یعنی وقتی یه کسایی یا یه چیزهایی دور یه چیزی رو می‌گیرن که راه فرار نداشته باشه. یعنی surround . شما توسط تیم چی؟کجا؟چرا؟ محاصره شدین.

رها: کلنل ویزبا تسلیم شو و میکروفونت رو تحویل بده. راه فرار نداری.

گروهبان: ولی یک سرباز هیچوقت میکروفونش رو تحویل نمی‌ده.

آقای پی: مگر اینکه مجبور باشه.

دنا: کلنل ما باید جواب بچه‌ها رو بدیم منتظرن. من می‌گم بیا جواب رو بدیم بعد دوباره می‌یایم بازی می‌کنیم.

گروهبان: باشه. قبول. پس بازی همینجا استاپ.

رها: خب بچه‌ها. برگردیم به پادکست خودمون. اینکه آدم فضایی وجود داره یا نه.

گروهبان: شایدم زنبور فضایی.

آقای پی: آفتاب پرست فضایی.

دنا: هرچی؟ اصلا موجودی وجود داره که خارج از زمین زندگی کنه یا نه.

گروهبان: من می‌دونم شما می‌خواین بگین نیست.

رها: نه اصلا هم اینطوری نیست. اتفاقا یک عالمه دانشمند در سراسر جهان دارن می‌گردن ببینن نشانه‌ای پیدا می‌کنند که موجوداتی بتونی خارج از زمین زندگی کنند یا نه.

دنا: بله بچه‌ها. هنوز هیچ‌کس نمی‌دونه که زندگی در جای دیگری غیر از زمین وجود داره یا نه. تا حالا هیچ نشانه‌ای از هیچ نوع موجود زنده‌ای در جهان خارج از زمین پیدا نشده اما ممکنه که آن‌ها وجود داشته باشند.

رها: بله بچه‌ها فضا خیلی خیلی بزرگه، میلیاردها میلیارد سیاره فقط در کهکشان ما وجود داره و ممکنه جایی از اون زندگی وجود داشته باشه که ما هنوز نتونسته باشیم کشفش کنیم. اما دانشمندان دارن دنبال نشانه‌های زندگی در این فضای بزرگ می‌گردن.

دنا: بیشتر دانشمندان فکر می‌کنند که برای این‌که زندگی روی سیاره‌ای وجود داشته باشه باید اون سیاره از چند نظر شبیه زمین باشد. آقای پی تو می‌تونی حدس بزنی اون سیاره هه از چه نظر باید شبیه زمین باشه؟

آقای پی:من فکر کنم باید هوا داشته باشه که بشه نفس کشید، آب داشته باشه که تشنه‌مون نشه. یه چیزهایی هم داشته باشه که بتونیم بخوریم.

رها: بله تقریبا درست گفتی. باید جو داشته باشه یعنی هوا و آب نیاز داره. گروهبان تو چیزی به ذهنت نمی‌رسه؟

گروهبان: فکر کنم نباید خیلی سرد باشه که یخ بزنیم نباید هم خیلی گرم باشه که بسوزیم.

دنا: آفرین گروهبان. پس باید با یه فاصله‌ی مناسبی دور یه ستاره بچرخه مثل زمین که توی یه فاصله‌ی مشخصی دور خورشید می‌چرخه.

رها:دانشمندان برای پیدا کردن جایی شبیه زمین، سیاره‌ها و قمرها یعنی ماه‌های منظومه‌ی شمسی را گشته‌اند. مثلا مریخ رو هم گشتن. و خیلی جاهای دیگه رو که توی منظومه‌ی شمسی بوده..

گروهبان: یعنی رفتن تا مریخ؟

دنا: خودشون که نه. ولی یه وسیله‌هایی ساختن به اسم کاوشگرهای فضایی یا  space probes . این وسیله‌ها پر از دوربین و چیزهای دیگه است که اطلاعات رو از مریخ و جاهای دیگه جمع می‌کنه و این اطلاعات رو می‌فرسته به زمین.

رها: این کاوشگرها که یه نوعی سفینه‌ی‌های فضایی بدون سرنشین هستن تلسکوپ‌های رادیویی هم دارن که از جاهای دوری که از زمین قابل دیدن نیستن عکس بگیرن و اطلاعات جمع کنن و بفرستن زمین. ولی تا الآن هنوز موفق نشدن نشانه‌هایی از موجودات فضایی پیدا کنند.

گروهبان: پس این بشقاب پرنده‌هایی که بعضی‌ها جاهای مختلف زمین دیدن چیه؟ این همه آدم جاهای مختلف چیزهای عجیب و غریب دیدن.

دنا: خب شاید چیزهای دیگه‌ای دیدن فکر کردن که بشقاب پرنده است. مثلا یه موقعی یه خبری اومد که یه تعداد زیادی آدم یه جای آمریکا یه چیز عجیب نورانی رو توی آسمون دیدن. بعدا معلوم شد که اون چیزی که دیدن یه بالن هواشناسی بوده.

گروهبان: اصلا اون‌ها هیچی. کلمپه‌ای ها چی؟ اونا که از من دعوت کردن برم سیاره‌اشون.

دنا: خب گروهبان تو از کجا می‌دونی شاید برای اون هم یه توضیحی باشه. تو که هنوز نرفتی کلمپه. هیچ دانشمندی هم تا حالا سیاره‌ای به نام کلمپه پیدا نکرده.

رها: ولی بچه‌ها می‌دونستین توی علم نجوم یه شاخه‌ای هست به اسم Radio astronomy . دانشمندای این شاخه روی امواج آسمانی کار می‌کنند. امواجی که ممکنه از خیلی خیلی خیلی دورها به زمین برسه. یکی از سوال‌هایی که این دانشمندا دنبال جوابش هستن اینه که آیا موجود فضایی‌ای هست یا نه.

دنا: دانشمندا یه کار دیگه‌ای هم که می‌کنند اینه که برن داخل تمام شهاب‌سنگ‌های آسمانی که روی زمین پیدا کردن رو بگردن ببینن می‌تونن یه نشونه‌ای از باکتری‌های فضایی پیدا کنند یا نه. این سوال خیلی خیلی مهمیه. برای اینکه هنوز هیچکس جواب خیلی دقیقی درباره‌ی اینکه چطوری شد که موجودات زنده روی زمین پیدا شدن نداره. اگه اون‌ها بتونن باکتری‌های فضایی رو پیدا کنن می‌تونن بگن که زندگی از فضا اومده.

آقای پی: پس این همه فیلم از موجودات فضایی رو چطوری ساختن. این موجوداتی که خیلی باهوش هستن و می‌یان روی زمین.

رها: دانشمندا یه فکری دارن می‌گن که اگر موجوداتی هوشمند و خیلی پیشرفته در جایی از فضا وجود داشتن و به سفرهای فضایی علاقه‌مند بودن ما تا حالا متوجه می‌شدیم. یعنی اگر آن‌ها از ما باهوش‌تر باشن، لابد زودتر ما را پیدا کرده‌ بودن دیگه یا از خودشون نشانه‌هایی به ما نشان می‌دادن.

گروهبان: شایدم خجالتی باشن نخوان خودشون رو نشون بدن. یا ممکنه اونقدر دور دور دور باشن که ما و اون‌ها متوجه همدیگه نشده باشیم.

دنا: پس بچه‌ها جواب این سوال که آدم فضایی شبیه اون چیزی که تو فیلم‌ها هست وجود داره یا نه اینه که هنوز چیزی پیدا نشده.

رها: جواب اینکه تو مریخ زندگی وجود داره اینه که فعلا هیچ نشانه‌ای از زندگی در مریخ پیدا نشده.

دنا: جواب این سوال هم که آیا زندگی خارج از زمین وجود داره یا نه اینه که دانشمندا فکر می‌کنند شاید بشه جایی رو پیدا کرد که توش زندگی باشه ولی هنوز اونجا رو پیدا نکردن.

آقای پی: ولی من یه نظری دارم. اگه احتمال اینکه زندگی بیرون زمین وجود داشته باشه یه ذره‌ی خیلی خیلی خیلی کوچولو هم باشه باز هم خیلی زیاده. آخه ببینین میلیاردها ستاره و سیاره و کهشکشان اون بیرون هست. اگه یه احتمال خیلی خیلی کوچیک رو ضرب در این همه سیاره بکنیم می‌شه یه احتمال خیلی بزرگ نه.

رها: اوه چه نظر باحالی. ولی …

گروهبان: ولی یه سرباز هیچوقت میکروفونش رو به کسی نمی‌ده. آقای جی سکان کندوی فضایی رو بچرخون.

رها: گروهبان گروهبان. یه دقیقه صبر کن می‌گم بیاین اسم بچه‌هایی که برای ما صدا فرستادن رو بخونیم بعدش برگردیم به بازی‌مون.

دنا: آقای پی تو اسم دوست‌های جدیدمون رو بخون، گروهبان تو هم اسم دوست‌های قدیمی‌مون رو بخون.

باشه باشه. این هم اسم دوست‌های جدیدمون که برامون صداهاشون رو فرستادن:

نیکی از تگزاس آمریکا          ، امیرارسلان و آوید شمشکی از مشهد، نیما تولابی از کرج، پریا از نوشهر، آیلین     ،شراگیم، نیلان رسول‌زاده و دلوان انصاری همگی از تهران، جانان دهقانی      از شیراز

شایراد و محمدرضا کلهر رو هم نمی‌دونیم از کجا برامون صدا فرستادن.

 

نوبت منه آقای جی یعنی آقای پی اه قاطی کردم. هی هی هی. این هم اسم دوست‌های قدیمی‌ما که دوباره برای ما صدا فرستادن:

بیتا، سارینا و حامی از شیراز، دیاکو از ساری، آوین از قم، کارن و سورن از محلات، نیکی از ویکتوریا، آریا یزدی از سیرجان، هما لایق از کیش، هیراد آریاپور از کرج،

یکتا و امیرحسین از رشت،  سام نخعی ازمشهد، آترین از بندرعباس، علی حسن زاده از کاشان، سنیک از ونکوور، کیان از منچستر انگلیس، نیلی از آمل، رایان از دزفول، امیرماهان ازلار، پندار از پرند،

 

جانان، نگار درخشنده، ارشا، لارا شوکتی، نیکا عباسی ، آسا انصاری، نامی آقاجانی، گندم شهبازی‌تبار، ایلیا آوید، شانای، هانا مظاهریان، سامیار افشاری، هانا سعیدی، آرشا یگانه، سروین انصافی و نیکی  حاجیعلی همگی از تهران

 

رها: بچه‌ها ممنونیم که برامون صداتون رو می‌فرستین. ما ایده‌ی پادکست‌هامون رو از شما می‌گیریم.

دنا: خیلی‌هاتون صدا می‌فرستین و بهمون می‌گین پس کی سوال من رو جواب می‌دین. ببخشید که خیلی دیر می‌شه. ولی ما هر ماه دو قسمت پادکست بیشتر درست نمی‌کنیم ولی هر ماه چندصدتا سوال برامون می‌یاد. برای همین خیلی وقت‌ها نمی‌رسیم به همه‌ی سوال‌ها جواب بدیم.

رها: ولی امیدواریم که بتونیم صدای شما رو هم پخش کنیم و همیشه از شنیدن صداهایی که برامون می‌فرستین کلی خوشحال می‌شیم و خیلی هم دوستتون داریم.

گروهبان: خب موقع بازیه دیگه. خدافظی کنین. بچه‌ها همیشه‌ می‌تونین برین به سایت darwagkids.com و از اونجا صدا بفرستین. داروگ هم با دبلیوه. تا قسمت بعدی….

دنا و رها: مراقب سوالاتون باشید.

 



دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *