دنا: سلام من دنا هستم.
رها: من هم رها هستم و سلام
دنا و رها با هم: شما دارین به پادکست چی؟کجا؟چرا؟ گوش میکنین.
{موسیقی}
رها: بچهها امروز قراره بریم سفر.
دنا: بله یه سفر عجیب غریب که هیچکس تا حالا نرفته.
رها: البته هیچ کس هیچ کس هم که نه یه سری از دانشمندا سعی کردن که برن ولی وسیلهی نقلیهی جادویی ما رو نداشتن برای همین نتونستن تا اونجایی که ما میخوایم بریم پایین برن.
دنا: در ادامهی این پادکست با ما باشید تا بفهمید چه سفری میخواهیم بریم. ولی قبل از اون بریم ببینیم سوالهای این قسمت چیه؟
ارغوان کریمی: سلام دنا و رها ارغوان هستم سوالم اینه که چجوری کوه آتشفشان به وجود مییاد؟
نگار: چجوری کوه درست شده؟
آوید: سلام دنا و رها من آویدم میخواستم بپرسم داخل کوه آتشفشان چی هست که اون سنگها را داغ میکنه کوه آتشفشان چطوری به وجود آمده.
مانی: من مانیام ۶ سالمه سوالم اینه که چجوری کوهها به وجود مییان.
کیان: سلام دنا و رها من کیان هستم ۶ سالمه از آلمان میخواستم بپرسم که چجوری سنگ و کوهها ساخته میشن. سلام به لولو و آقای پی هم برسونین.
عزل: سلام دنا و رها من غزل مشکی هستم کوهها چطوری به وجود اومدن.
سام: سلام من سام هستم از تهران من میخواستم بدونم کوهها چطوری درست شدن؟
آیدا: سلام دنا و رها من آیدا نوراکبری از تهران هستم سوال من اینه چه شکلی کوهها درست شدن خدافظ.
رها: وای چه سوالهای جالبی. حالا بریم ببینیم سوال باحال این برنامه چیه؟
گوینده: این شما و این سوال باحال این برنامه
دنا و رها با هم: کوه، چطوری درست میشه؟
{موسیقی}
رها: بچهها ما برای اینکه بفهمیم کوه چطوری درست میشه تصمیم گرفتیم یه سفر بریم به درون زمین.
دنا: آره میخوایم بریم ببینیم زیر زمین چه خبره. اولش تصمیم گرفتیم که خودمون با بیل و کلنگ یه سوراخ درست کنیم و بریم توش.
رها: ولی بعد از یک روز کندن زمین فقط تونستیم نیم متر بریم پایین. و این اصلا کافی نبود.
دنا: اینجا بود که از دانابات و صاد کمک خواستیم تا یه وسیلهای بسازن که بشه باهاش بریم زیر زیر زمین.
رها: صاد و دانابات هم گفتن که قبلا یه همچین وسیلهای درست کردن. اسمش هم هست
دنا و رها با هم: لوشنل
رها: بله بچهها. لوشنل همون شنل جادویی لوبت که باهاش میره اینطرف و اونطرف.
دنا: ما نمیدونستیم لوشنل قدرت اینو هم داره که \ زمین رو هم سوراخ کنه وبه اعماق زمین سفر کنه.. برای همین یه شب به لولو گفتیم که می خوایم این کار رو کنیم.
رها: لولو هم اجازه داد که از لوشنلش استفاده کنیم. فقط گفت که وقتی کارمون تموم شد حواسمون باشه دوباره شارژش کنیم.
دنا: لوبت گفتش که برای ارتباط با دانابات بهتره لوبین رو هم ببریم.
رها: و البته باز هم قول گرفت که وقتی برگشتیم بزنیمش به شارژ تا یه وقت لولو وسط سفر گیر نکنه.
دنا: حالا ما میخوایم با لوشنل بریم زیر زمین. هی دانابات بگو ببینم لوشنل چطوری کار میکنه.
دانابات: لوشنل رو بپیچین دور خودتون.
رها: بیا دنا بیا توی لوشنل.
دنا: اومدم اومدم. حالا دانابات بعدش باید چی کار کنیم.
دانابات: باید مثل خفاشها آویزون بشید.
رها و دنا با هم: چی؟ آویزون بشیم؟
دانابات: بله. شما باید از لوپرک آویزون بشید. من الآن دکمهاش رو میزنم که آمادهی پرواز بشه.
{صدای کلیک}
{صدای باز شدن سقف، چیزی شبیه سفینهفضایی}
دانابات: لوپرک آمادهی پروازه. آویزون بشید.
رها: خب بذار اول من آویزون شم.
{صدای برخورد}
دنا: آخ آخ آخه اینجوری که نمیشه. آرنجت رفت تو دماغم آخ آخ.
رها: آخ آخ. پات خورد به شکمم.
دنا: آخ آخ ببخشید.
{صدای سقوط}
دنا و رها با هم: آخ سرم.
دنا: اینطوری نمیشه رها.
رها: یه فکری بیا یه کار دیگه کنیم. اول آویزون بشیم بعد شنل رو بپیچیم دور خودمون.
دنا: آفرین خیلی فکر خوبی کردی.
رها: بیا تو اول آویزون شو. بذار کمکت کنم.
دنا: آهان آهان. داره درست میشه.
رها: پاهاتو قلاب کن دور لوپرک. آفرین شد.
دنا:حالا نوبت توئه برو رو صندلی
رها: بذار برم بالا. واقعا سختهها مثل خفاشها آویزون بشیم.
دنا: بدو رها پاهام داره خسته میشه.
رها:بیا منم آویزون شدم. ای بابا شنل رو جا گذاشتم بذار برم بیارمش.
دنا: نرو نرو. هی دانابات اون لوشنل رو بده.
دانابات: بیا آوردمش. حالا محکم بپیچید دور خودتون.
رها: بیا پیچیدیم. زودباش تا نیافتادیم.
دانابات: لوپرک در حالت پرواز قرار گرفت. شمارش معکوس برای پرواز لوشنل.
{شمارش معکوس از ۱۰ تا یک}
دانابات: لوشنل پرواز کرد.
رها: وای چقدر سرعتش زیاده. حالا باید چی کار کنیم.
دنا: آهان اینجا روی شنل نوشته دکمهی حالت عوض بدل. حتما همینه. بذار بزنمش.
{لوشنل در حالت عوض بدل. تبدیل به یک متهی گنده و قوی}
رها: آفرین دنا درست زدی. حالا داریم میرسیم به سطح زمین.
دنا: نگاه کن شبیه یه متهی گنده شد. چه وسیلهی باحالیه. خب بریم که زمین رو بکنیم.
{صدای کندن زمین}
رها: خب ما الآن توی پوسته هستیم. بچهها پوسته یا به انگلیسی Crust جاییه که ما و حیوانات و گیاهان همه روش زندگی میکنیم.
دنا: بچهها کوهها درهها دریاها، اقیانوسها و شهرها و همه و همه روی همین پوسته هستند. پوسته از توی خشکی بین ۳۰ تا ۷۰ کیلومتره.
رها: رها نگاه کن اون فسیلها رو نگاه کن. چقدر گندهان.
دنا: آره ولی رها یه ذره هوا گرم نشد. داریم میریم پایینتر. فکر کنم داریم به میرسیم به گوشته.
رها: آره آره. بذار ببینم دکمهی خنک کنندهی لوشنل رو پیدا میکنم یا نه. کجاست پس؟
دنا: آهان فهمیدم الان با لوبین با دانابات تماس میگیرم. این لوبین چطوری کار میکنه؟
دانابات: این آدمها هم خیلی عجیباند.
رها: ا دانابات تو میشنیدی؟
دانابات: معلومه که میشندیم. لوبین میکروفون داره. پس فکر کردین بقیهی بچهها چطوری داشتن صدای شما رو از عمق زمین میشنیدن؟
دنا: آهان راست میگیا. خب حالا دانابات بگو ببینم دکمهی خنک کنندهی لوشنل کجاست.
دانابات: فعال کردم.
رها: یعنی لازم نیست کاری کنیم.
دانابات: الآن گوشیهای موبایل هم میتونن با حرف زدن دستورها رو انجام بدن من که داناباتم.
دنا: هووم. باشه دانابات. پس از الآن به بعد به تو میگیم. در ضمن هوا هم خنک شد دستت درد نکنه.
رها: دنا نگاه کن. پوسته تموم شد. الآن وارد گوشتهی بالایی یا Upper mantle شدیم. اینجا به خاطر گرما سنگها به حالت نیمهجامد هستند.
دنا: رها هوا خیلی گرم شد. درجه دماسنج داره میگه اینجا ۵۰۰ درجه سانتیگراده. هرچقدر هم پایینتر میریم داغتر میشه میشه.
دانابات: بهتره برگردید. چون نهایت گرمایی که لوشنل تحمل میکنه ۷۰۰ درجه است. ولی گوشته میتونه تا ۹۰۰ درجه هم گرم باشه.
رها: آخه پس باقی سفر چی؟ من میخواستم هسته رو هم ببینم.
دانابات: تو نمیتونی اونجا بری. چون فشار و گرما خیلی بالاست. تو همین الآن هم از عمیقترین جایی که تا حالا آدمها رفتن جلوتر رفتی.
دنا: وای، جدی؟ این آدمهایی که می گی تا کجا رفتن؟
دانابات: در روسیه بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۴ یک چاه عمیق حفر شد که عمقش حدود ۱۲ کیلومتر بود. حالا من لوشنل رو تنظیم کردم که برگردید.
رها: باشه برگردیم. بچهها تا شما یه استراحت بکنین ما بر میگردیم به استودیو.
{موسیقی}
دنا: شما دارین.
رها: به پادکست.
دنا و رها با هم: چی کجا چرا گوش میکنین.
{موسیقی}
دنا: دانابات تکلیف اون حفره عمیقی که تو زمین ایجاد کردیم چی میشه؟
دانابات: شما انگار لوشنل رو دست کم گرفتین. بعد از این که درش آوردین تنظیمش کردم تا اون حفره رو دوباره با همون مواد به همون ترتیب قبل پر کنه.
رها: خب، خیالمون راحت شد. بچهها ما نتونستیم سفرمون رو به اعماق زمین کامل کنیم. ولی میدونیم که ضخامت گوشته حدود ۲۸۰۰ کیلومتره.
دنا: یعنی اندازه فاصله شهر تورنتو تا شهر ونکوور در کانادا.
رها: بعدش هم هستهی خارجی قرار داره اونم ۲۲۰۰ کیلومتره
دنا: یعنی تقریبا اندازه فاصله شهر زنجان تا چابهار
رها: بعد هستهی داخلی که ۱۲۰۰ کیلومتره.
دنا: یعنی تقریبا فاصله شهر گرگان تا شهر شیراز
رها: حرارت هسته هم حدود ۵۰۰۰ درجهی سانتیگراده.
دنا: وای چقدر داغ. راستی رها تو میدونی وقتی هیچکس نتونسته بره اونجا دانشمندا از کجا فهمیدن که داخل زمین چه شکلیه؟
رها: از طریق امواج زلزله. وقتی یه جای زمین زلزله مییاد موج زلزله به همه طرف میره. مثل رادار لولو. اونوقت دانشمندا انعکاس این موج روی هر لایه رو اندازه میگیرن و از روی اون میتونن بفهمند که زمین چندتا لایه داره و این لایهها از چی درست شدن.
دنا: بله! دقیقا!
{صدای تلفن}
رها: الو سلام بفرمایید
ویزبی: سلام رها منم ویزبی.
رها: سلام ویزبی خوبی؟ چی کار داشتی.
ویزبی: من داشتم پادکستتون رو گوش میکردم خواستم یادآوری کنم که حتما لوبین و لوشنل رو بزنین به شارژ.
رها: آهان. باشه ممنون ویزبی که یادآوری کردی. بعد برنامه میریم میزنیم به شارژ.
ویزبی: باشه خدافظ.
{صدای قطع کردن تلفن}
دنا: خب بیا برگردیم به سوال این برنامه. فکر کنم با اطلاعاتی که الآن داریم میتونیم به این سوال جواب بدیم که کوهها چطوری درست میشن.
رها: بله که میتونیم. ما فهمیدیم که بیرونیترین لایهی زمین اسمش پوسته است و این پوسته روی یه لایهی نیمه جامد سنگ یعنی گوشته قرار داره.
دنا: بچهها این پوسته یه تیکه نیست. مثل یه توپ فوتبال چهل تیکه، این هم تیکه تیکه است.
رها: البته تیکهها مثل توپ فوتبال اندازه هم هم نیستند. این تیکهها روی اون لایهی نرم گوشته در حال حرکت هستند. این تیکهها گاهی از هم دور میشن گاهی به هم نزدیک میشن.
{صدای تلفن}
دنا: این یکی کیه؟ الو بله بفرمایید.
آقای پی: سلام دنا خوبی؟
دنا: ممنونم آقای پی تو خوبی؟
آقای پی: منم خوبم ممنون.
دنا: آقای پی ما وسط پادکستیم چی کار داری؟
آقای پی: میدونم داشتم پادکست گوش میدادم دیدم ویزبی زنگ زد یادآوری کنه لوشنل و لوبین رو بزنین به شارژ.
دنا: خب؟
آقای پی: خب منم گفتم زنگ بزنم بگم یادتون نره که لوبین و لوشنل رو بزنین به شارژ. یه بار لولو یادش رفت وسط شلغمرود گیر کرد.
دنا: باشه باشه. بعد برنامه میریم میزنیم به شارژ. اگه کاری نداری خدافظ.
آقای پی: خدافظ خدافظ.
{صدای قطع کردن گوشی}
رها: دنا امروز این آقای پی و ویزبی هم عجیب غریب شدنها.
دنا: آره. حالا ولش کن بیا داشتیم چی میگفتیم.
رها: هیچی من گفتم که پوستهی زمین مثل توپ چهل تیکه است.
دنا: آهان آهان. خب وقتی دوتا تیکه به هم میخورن شروع میکنن به هم فشار آوردن و ممکنه که لبههای این تیکهها جمع بشه و چین بخوره. اینجوری کوههای چینخورده (Fold Mountains) تشکیل میشن. شما هم میتونین شکلش رو تو خونه درست کنین. مثلا دوتا تیکه پارچه کوچولو رو روی میز پهن کنین و با دستتون این دوتا رو به هم نزدیک کنین. وقتی با دستهاتون پارچهها رو به هم فشار بدین، لبههاشون به هم میرسن و چین میخورن، یه چیزی شبیه کوههایی که از فشار صفحههای زمین به وجود میان. مثلا کوههای زاگرس تو ایران اینطوری تشکیل شدن.
رها: یا خارج از ایران، رشتهکوه آلپ یا هیمالیا.
{صدای تلفن}
رها: ا دوباره که تلفن زنگ خورد. الو بله بفرمایید.
ویزبی: سلام رها. منم دوباره.
رها: سلام. چی کار داری ویزبی؟
ویزبی: من داشتم پادکست گوش میدادم دیدم آقای پی دیده که من زنگ زدم یادآوری کردم اونم زنگ زد یادآوری کرد.
رها: خب؟
ویزبی: هیچی فکر کردم کار از محکم کاری که عیب نمیکنه. یه بار دیگه زنگ بزنم بگم یادتون نره لوبین و لوشنل رو بزنین به شارژ.
رها: نه ویزبی یادمون نمیره نترس. حالا بذار بریم پادکست رو ادامه بدیم. خدافظ.
ویزبی: باشه باشه برین. خدافظ.
{صدای قطع کردن تلفن}
اگه اینا گذاشتن ما پادکست ضبط کنیم. من چی می خواستم بگم. حواسم پرت شد.
دنا: من کوه چینخورده رو گفتم، فکر کنم تو هم میخواستی کوههای گسلی یا قطعهای رو بگی.
رها:آهان آهان یادم اومد. یه موقع ممکنه یکی از اینها تیکهها بره زیر اون یکی و باعث بشه اون بیاد بالا. ممکنه یه جاهایی به خاطر حرکت این تیکههای بزرگ پوسته گسلهای بزرگ شکل بگیره و یه تیکه از زمین بیاد بالا. اینجوری کوههای گسلی یا قطعهای (Fault-Block Mountains) تشکیل میشن. مثلا کوه توچال و بیشتر بخشهای رشتهکوه البرز اینطوری درست شدن.
دنا: کوههای گسلی در جهان کمتر معروفن چون معمولا به بلندی کوههای چینخورده نیستن. ولی یه مثالش کوه تانگانیکا تو آفریقای مرکزیه. شما هم میتونین بپرسین ببینین تو منطقه شما همچین کوههایی هستن یا نه.
{صدای تلفن}
دنا: امروز اگه اینا گذاشتن ما پادکست رو ضبط کنیم. الو بله بفرمایید.
آقای پی: سلام دنا من داشتم پادکست شما رو گوش میدادم دیدم ویزبی دیده که من دیدم که ویزبی بهتون یادوآوری کرده بعد هم دیده کار از محکم محکم که من نفهمیدم ..
دنا: بله محکمکاری. این ضرب المثله کار از محکمکاری عیب نمیکنه .یعنی وقتی یه کاری رو خیلی با دقت انجام بدی و چند بار چکش کنی، خیالت راحتتره. مثلاً اگر موقع بیرون از خونه دوبار چک کنی که شیر آب باز نباشه، دیگه نگرانی نداری.
آقای پی: حالا هرچی. منم محکم محکم گفتم زنگ بزنم بگم یادتون نره لوبین و لوشنل رو بزنین به شارژ آخه.
دنا: بله بله آقای پی میدونیم خودمون. کار هم محکمکاری شد. بذارین پادکست تموم شه میریم میزنیم به شارژ.خدافظ.
آقای پی: باشه. ببخشید خدافظ.
{صدای قطع کردن}
دنا: خب بچهها. هان مممم
رها: کوههای آتشفشانی رو بگو.
دنا:آهان آهان. آره. خب بچهها یه موقعی هم ممکنه درجه حرارت در یک بخشهایی از گوشته باعث ذوب شدن مقدار زیادی سنگ بشه و مواد مذاب آتشفشانی تشکیل بشه. و بعد از یه جایی از پوسته که نازکتره بیاد بیرون و یک عالمه مواد مذاب روی هم قرار بگیرن و یک کوه آتشفشانی تشکیل بشه. مثال معروف کوه آتشفشانی تو ایران دماونده. همینطور سهند، سبلان، وتفتان، همه آتشفشانی هستن.
رها: یکی از کوههای آتشفشانی معروف خارج از ایران هم کوه فوجی تو ژاپنه.
رها: یه موقعهایی هم این مواد مذاب نمیتونن به بیرون زمین راه پیدا کنن ولی هی به پوسته فشار مییارن هی فشار مییارن و به خاطر فشار زیادشون باعث میشن کوهها گنبدی (Dome Mountains)شکل روی پوسته درست بشه.
{صدای تلفن}
رها: آخ آخ لابد دوباره ویزبیه. بچهها بذارین اینو تند تند بگم تموم شه بعد گوشی رو بردارم.مثل گنبد نمکی جاشک، یا بقیه گنبدهای گچی یا نمکی جنوب ایران.
دنا: یه مثال از این کوهها خارج از ایران، ساختارهای گنبدی تو پارک یلوستون آمریکاست.
{صدای برداشتن تلفن}
رها: الو بله بفرمایید.
ویزبی: خب همهی انواع کوه رو گفتی؟
رها: بله ویزبی گفتم.
ویزبی: خب من دیدم که آقای پی دیده که من دیدم که اون دیده که من اومدم یادآوری کردم که یادتون نره که لوبین و لوشنل رو بزنین به شارژ، گفتم بیام بگم که من دیدم که آقای پی دیده که من دیدم که آقای پی دیده که من اومدم یادآوری کنم و من یه بار دیگه یادآوری کنم که لوبین و لوشنل.
رها: بالاخره کی دیده کی ندیده؟
ویزبی: وایسا ببینم من اومدم یادآوری کردم آقای پی دید که من یادآوری کردم اومد یادآوری کرد من دیدم که اون یادآوری کرد من اومدم یادآوری کردم. اون اومد دید…
رها: ویزبی ممنون بابت یادآوریت الآن موقع خدافظیه بعدش سریع میریم میزنیم به شارژ. خدافظ.
{صدای قطع کردن}
دنا: خب چیزی نمونده از کوهها؟
رها: فکر نکنم.
{صدای تلفن}
دنا: لابد دوباره آقای پیه. الو بله بفرمایید.
آقای پی: سلام دنای عزیز حالت چطوره؟
دنا: آقای پی ما یادمون نرفته که لوبین و لوشنل رو بزنیم به شارژ.
آقای پی: من که برای اون زنگ نزدم.
دنا: بله میدونیم که تو دیدی که اون دیده که تو دیدی که اون دیده که تو دیدی که اون دیده….
آقای پی: نه نه من دیدم اکه اون دیده که من دیدمم.
دنا: آقای پی، خب ما وسط پادکستیم. اصلا درست نیست که الکی زنگ بزنین استودیو.
آقای پی: ولی من که الکی زنگ نزدم کار داشتم.
دنا: خب چی کار داشتی.
آقای پی: هیچی دیدم پادکستتون داره تموم میشه رفتم از صاد لیست بچههایی که صدا فرستاده بودن رو گرفتم که بیام اسماشون رو بخونم.
دنا: هان؟ آهاااان. ای وای ببخشید آقای پی من فکر کردم دوباره میخوای بگی لوبین و لوشنل رو بزنیم به شارژ. خب بگو اسم دوستهای جدیدمون رو بخون.
{اسامی بچهها}
دنا: ممنون آقای پی.
آقای پی: خواهش میکنم فقط یادتون نره که لوبین و لوشنل رو بزنین به شارژ خدافظ.
{صدای قطع کردن}
رها: از دست این آقای پی. بچهها ممنونیم که برای ما صداهاتون رو میفرستین. ما ایدهی پادکستهامون رو از شما میگیریم. شما همیشه میتونین برین به سایت ما یعنی داروگ کیدز دات کام و از اونجا برای ما صدا بفرستین.
{صدای تلفن}
رها: وای دوباره. بله بفرمایید.
ویزبی: من دیدم که آقای پی زنگ زد گفت که دیده….
رها: ویزبی؟!
ویزبی: باشه باشه. کاری به لوشنل و لوبین ندارم.
رها: خب پس چی کار داری؟
ویزبی: خواستم بگم داروگ با دبلیوه و تا قسمت بعدی.
دنا و رها با هم: مراقب سوالاتون باشید.
ویزبی: حالا برو لوبین و لوشنل رو بزن به شارژ خدافظ.
{صدای قطع کردن}