دنا: سلام من دنا هستم.
رها: من هم رها هستم و سلام.
دنا و رها با هم: شما دارین به پادکست چی؟کجا؟چرا؟ گوش میکنین.
{موسیقی}
دنا: رها حوصلهم سر رفته، خیلی خیلی سر رفته.
رها: ها ها ها
{افکت خنده}
دنا: من میگم حوصلهم سر رفته، بعد تو میخندی؟
رها: وای دنا ببخشید، فقط یکهو فکر کردم اگر آقای پی اینجا بود میگفت حوصلهم سر رفته یعنی چی؟ مگه حوصله سر و پا و دست داره؟ ببخشید، ببخشید، به نظرت چی کار کنیم حوصلهت برمیگرده سر جاش؟
دنا: نمیدونم، دلم یک کار متفاوت میخواد. فقط میدونم از کارتون و فیلم دیدن، خسته شدم. اینا رو نمیخوام.
رها: واقعا؟ مگه میشه؟ من عاشق کارتون و فیلم دیدنم.
دنا: میدونم منم عاشق کارتونم ولی الآن امروز حوصلهاش رو ندارم.
رها: میگم بیا پادکست امروز رو ضبط کنیم آخرش یه فکری میکنیم که حوصلهی تو هم بیاد سرجاش.
دنا: باشه.
رها: بچهها! امروز قراره دربارهی یه چیزی حرف بزنیم که توی دنیای دور و برمون خیلی زیاده. یک دقیقه دور و برتون رو نگاه کنید.
دنا: من فکر کنم هر جایی باشین یک چیزی پیدا میکنین که به موضوع پادکست امروز ما ربط داشته باشه!
رها: مثلا کیف مدرسهتون رو ببینید یا کتابخونهتون، دفتر و کتابهاتون، یا به جعبهی بعضی خوراکیهایی که میخورین دقت کنید.
دنا: مثلا به مارکی که به بعضی لباسهای نو چسبیده فکر کنید، یا به چیزی که توی خیلی از اسکناسها هست.
رها: بهتره بیشتر از این بچهها رو معطل نکنیم. هی دانابات هستی سوالهای این قسمت رو پخش میکنی؟
{افکت دانابات}
الیسا: کاغذ رو کی اختراع کرد؟
همتا: کاغذ رو کی اختراع کرده؟
السا: کاغذ رو قدیما چطور درست میکردن یا چطور مینوشتن؟ یا کاغذ رو کی اختراع کرده قدیم قدیما؟
نیکان: چهچوری کاغذ درست شده؟
پارلا: کاغذ از چی درست شده؟
رهام: کاغذ چهجوری ساخته شده؟
مهدیار: کاغذ چهجوری درست شد؟
نگار: با برگ درخت چطوری کاغذ درست میکنن؟
نیکی: چرا کاغذ از درخت درست میشه؟
لیانا: کاغذ چهجوری از چوب درست میشه؟
سدنا: اولین کسی که کاغذ رو درست کرد کی بود؟
دنا: من واقعا فکرش رو نمیکردم در مورد کاغذ بشه این همه سوال پرسید!
رها: آره! پس …
گوینده: این شما و این سؤال باحال این برنامه…
دنا و رها: کاغذ از چی درست میشه؟
{صدای موسیقی}
رها: دنا، من میگم چطوره برای جواب دادن به سوال امروز یک نمایش اجرا کنیم؟
دنا: باشه، فکر خوبیه. اصلا یه فکری دوتا، دوتا نمایش درست کنیم؟
رها: دوتا منظورت چیه؟
دنا: گوشت رو بیار جلو…(صدای پچ پچ توی گوش رها}
رها: خیلی خب، پس منم میشم…(صدای پچ پچ توی گوش دنا}
دنا: من آمادهام.
رها: من هم آمادهام.
گوینده: گروه نمایش چی؟کجا؟چرا؟ تقدیم میکند.
دنا و رها با هم: کاغذها چوب چوبکی
رها: من رها در نقش یک آدم مصری در پنجهزار سال پیش
دنا: و من دنا در نقش یک آدم مصری دیگه اونم در پنج هزار سال پیش
{موسیقی}
{افکت}
مصری اول: سلام! کجا داری میری با این همه ساقهی پاپیروس؟
مصری دوم: سلام دوست من! دارم میبرمشون کارگاه تا یک چیزی درست کنم که بشه روش نوشت. کاتب گفته که بهشون نیاز داره!
مصری اول: با چوب میخوای یه چیزی درست کنی که بشه روش نوشت؟ چطوری؟
مصری دوم: این یه رازه. خودم تازه کشفش کردم. نمیتونم بهت بگم.
مصری: اول: من آدم راز نگهداری هستم. تازه کلی آدم میشناسم که نیاز به کاغذی دارن که بشه روش نوشت. من میتونم کمکت کنم. به من یاد بده تا بهتر وبیشتر بتونیم کاغذ درست کنیم.
مصری دوم: باشه باشه. پس بیا بریم به کارگاه من.
{هارپ}
مصری اول: خب بگو با این پاپیروسها چه کار باید بکنیم؟
مصری دوم: باید سریع بری و این ساقهها رو ببُری و باریکشون کنی.
{تق و توق}
مصری اول: انجام دادم.
مصری دوم: حالا باید مثل حصیر روی هم بچینیشون
{تق و توق}
مصری اول: چیدم.
مصری دوم: آفرین آفرین خوبه. حالا باید محکم فشارشون بدی تا شیرهی گیاه دربیاد.
مصری اول: منظورت این مایع چسبناکیه که توی ساقهی پاپیروس هست؟
مصری دوم:آره دقیقا همون رو میگم. وقتی اون دربیاد مثل چسب کار میکنه و نوارها رو به هم میچسبونه. تا فردا ورقهای پاپیروس آماده میشن و میشه روشون نوشت!
مصری اول: واووو چه ایدهی درخشانی. از کجا این رو کشف کردی؟
مصری دوم: به بار که داشتم با پاپیروس طناب درست میکردم این به کلهام اومد.
مصری اول: این پاپیروس خیلی گیاه به درد بخوریه خوبه که ما در کنار رود نیل یه عالمه از اینها داریم.
دنا: و به این ترتیب مصریها کاغذ پاپیروس را اختراع کردند.
{موسیقی}
{افکت صدای خش خش باد و برگ}
رها: بله بچهها، پس مصریهای باستان از گیاه بلند و نیمانند پاپیروس چیزی شبیه کاغذ درست میکردن و روش مینوشتن، البته پاپیروس خیلی با کاغذی که ما امروز استفاده میکنیم فرق داشت.
دنا: رها، تو میدونی کاغذ از چی درست میشه؟
رها: آره آره، از سلولز! بچهها سلولز همون چیزیه که گیاهها رو محکم و صاف نگه میداره. دیدین وقتی یه برگ کاهو رو نصف میکنین یک صدای تق میاد؟
دنا: آره! یا دفعهی بعد که بزرگترها میخوان گل تازهای رو بذارن توی گلدون و ساقهش رو با قیچی یا چاقو کوتاه میکنن، خوب به اون قسمت بریدهشده نگاه کنید، رشتههای نازک سلولزی رو میبینید که توی ساقه هستن.
رها: دقیقاً! گیاهها همه از سلولز ساخته شدن. و برای همین هم میشه از گیاههای مختلفی کاغذ درست کرد.
دنا: از پوست موز گرفته تا گیاه پنبه. حتی میشه از بامبو دستمال کاغذی ساخت. ولی امروز بیشتر کاغذها از چوب درختها ساخته میشه رها، درسته؟
رها: دقیقاً! بیشتر کاغذهای امروزی از الیاف چوب ساخته میشن. الیاف چوب یعنی همون رشتههای ریز و بلند سلولزی که توی تنهی درختهاست و بهشون استحکام میده، یعنی کاری میکنن محکم و راست بایستن.
دنا: حتما میتونین تصور کنین که تعداد این رشتههای سلولزی توی یک درخت چهقدر چهقدر زیاده، میلیونها میلیون! این رشتهها با یک چسب طبیعی به اسم لیگنین به هم چسبیدن. این الیاف از داخل توخالیان و مثل لوله، آب و غذا رو توی درخت بالا و پایین میبرن. حالا برای ساخت کاغذ، چوب رو خرد میکنن و این الیاف سلولزی رو جدا میکنن.
رها: میدونی این الیاف چهجوری جدا میشه؟
دنا: آره، توی کارخونه کاغذسازی، این تکههای چوب رو توی یک دیگ بزرگ با مواد شیمیایی و حرارت خیلی زیاد میپزن تا اون چسب طبیعی که گفتیم یعنی لیگنین حل بشه و الیاف سلولزی از هم جدا بشن.
رها: بعد این الیاف جدا شده رو با آب خیلی زیاد مخلوط میکنن تا مثل سوپ رقیق بشه، بعد میریزنش روی یک توری بزرگ که حرکت میکنه، آب از لای توری میریزه پایین، ولی الیاف روی توری میمونن و کنار هم چیده میشن، بعد غلتکهای عظیم با گرما و فشار لایه رو صاف و خشک میکنن و میشه ورقهای کاغذ.
دنا: رها من میگم بیا بریم یه استراحت بکنیم برگردیم و نمایش دوم رو اجرا کنیم.
رها: موافقم. بچهها ما زودی بر میگردیم.
{موسیقی}
گوینده: گروه نمایش چی؟کجا؟چرا؟ تقدیم میکند.
دنا و رها: سایلن، مرد کاغذی.
رها: من در نقش رها.
دنا: و من دنا در نقش {صداش رو یه ذره تغییر میده} آقای سایلن
{موسیقی}
رها: آه چقدر حوصلهام سر رفته. دنا هم نیست که با او بازی کنم. آقای پی و ستوان ویزبی هم نیستند. پس من چی کار کنم. آه وای. آن کاغذهای رنگی پنگی را ببین. جان میدهد برای اینکه با آنها موشک کاغذی درست کنم.
{صدای کاغذ}
رها: فیش ها ها ها چقدر خوب رفت. یک کاغذ دیگر بردارم.
{صدای کاغذ}
رها: فیش این یکی از آن قبلی هم تندتر رفت. اصلا چطور است ۱۰۰۰ تا موشک درست کنم.
{افکت جادویی}
دنا: تو کیستی که این جوری الکی کاغذها را از بین میبری؟
رها: وای این صدای کیه؟ از کجا مییاد؟ آهای شما کی هستین که دارین حرف میزنین خودتون رو نشون بدین.
{افکت}
دنا: من سایلن هستم.
رها: شما از کجا ظاهر شدین؟ کی هستین؟
دنا: من کسی هستم که خیلی خیلی سال پیش یعنی حدودا ۲۰۰۰ سال پیش در چین کاغذ را اختراع کردم. الآن که دیدم تو همینجوری کاغذها را پاره میکردی ناراحت شدم و آمدم که بهت بگویم نکن.
رها: آخه من عاشق موشک کاغذی هستم. تازه قایق هم دوست دارم.
دنا: بله من هم دوست دارم ایرادی هم ندارد. ولی یکی دو تا سه تا نه هزارتا میدانی چقدر کاغذ درست کردن سخت است؟
رها: سخت نیست که میریم مغازه یک عالمه کاغذ اونجاست میخریم و میآییم.
دنا: بله برای شما مردمان امروزی راحت است ولی من خیلی سختی کشیدم که کاغذ درست کنم. تا قبل از من مردم مجبور بودن یا روی بامبو بنویسن که خیلی سنگین بود یا مجبور بودن روی ابریشم بنویسن که خیلی گرون بود.
رها: خب یعنی چی کار کردین؟
دنا: من کلی فکر کردم که چطوری کاغذ درست کنم. به چیزهایی مثل پوست درخت توت، پارچههای کهنه، و تورهای ماهیگیری پاره فکر کردم. مدتها چیزهای مختلف را امتحان کردم تا بالاخره به یک راه حل رسیدم.
رها: چه راه حلی؟
دنا: من چوبها رو خورد کردم و ریختم توی آب و پختم یه مایع مثل سوپ درست کردم. بعد اون رو میریزمش روی یه توری بزرگ تا آبش بره و خشک بشه. وقتی خشک شد، یه ورق سبک و محکم درست میشه.
رها: وای چه عالی! چیزی مثل کاغذ امروزی! پس دیگه لازم نیست مردم ابریشم گرون یا بامبوی سنگین بخرن؟
دنا: آره، دقیقاً! حالا همه میتونن راحتتر بخونن و بنویسن.
رها: چه خوب! پس شما کمک کردین که ما امروز بتونیم از کاغذ این همه استفاده کنیم، نقاشی بکشیم و کتاب بخونیم و کاردستی درست کنیم! ممنونیم!
دنا: بله نقاشی کشیدن و کاردستی درست کردن و کتاب خوندن خیلی خوبه و من خوشحالم که شما از کاغذ استفاده میکنید ولی باید حواستون جمع باشه که بیخودی کاغذ هدر ندید. مثلا تو میتونستی به جای اینکه با کاغذ سفید موشک درست کنی با کاغذ باطله این کار رو بکنی.
رها: وای آره راست میگین. اینجوری کاغذ کمتری مصرف میشد و درخت کمتری هم قطع میشد.
دنا: من میروم تو هم برو بازی کن و نقاشی بکش. خدانگهدار.
رها: خدافظ آقای سایلن.
{موسیقی}
دنا: رها میدونستی بهترین کاغذ برای کاردستی چیه؟
رها: آره مثلا میتونیم از کاغذ روزنامه استفاده کنیم. یا کلا از یه تیکه کاغذ چند بار استفاده بکنیم، مثلا اگر یه کاغذ سفید بود یکی روش نوشته بود، برداریم پشتش نقاشی بکشیم، بعدش با اوریگامی اون رو تبدیل به یک چیز دیگه کنیم.
دنا: تازه ما کاغذ رو راحتتر از چیزی مثل پلاستیک بازیافت میکنیم. امروز بخشی از کاغذهایی که ما استفاده میکنیم بازیافت شده. یعنی روزنامهها، دفترها و جعبههای قدیمی رو دوباره خرد و خمیر میکنن. اینطوری کمتر درخت قطع میشه و انرژی هم کمتر مصرف میشه.
رها: و آب هم کمتر مصرف میشه! میدونین برای ساخت یک کیلو کاغذ جدید حدود ۱۰ تا ۲۰ لیتر آب لازم داریم؟
دنا: بله بچهها، هر هزارکیلو کاغذ بازیافتی میتونه جلوی قطع حدود ۱۷ درخت و صرفهجویی در هزاران لیتر آب رو بگیره.
رها: دنا من یه فکری دارم. بیا بعد از برنامه بریم کل خونه رو بگردیم و کاغذهای باطله رو جمع کنیم. بعدش ببینیم باهاش چه کاردستیهایی میشه درست کرد. اینجوری دیگه حوصلهام سر نمیره.
دنا: خیلی پیشنهاد خوبیه. هی دانابات اسم دوستهامون رو میخونی؟
{اسم بچهها}
دنا: بچهها ممنونیم که برای ما صداهاتون رو می فرستید. ما ایدهی پادکست هامون رو از شما میگیریم.
رها: همیشه هم میتونید برای ما صدا بفرستید کافیه برید به سایت ما داروگ کیدز دات کام.
دنا: داروگ هم با دبلیوه تا قسمت بعد.
دنا و رها با هم: مراقب سوالهاتون باشید.
