ماه چطوری درست شده؟

ماه چطوری به وجود اومد؟

اپیزود ماه، قسمت اول

 

 

رها: ببین دنا این عکسی که دیشب گرفتی خیلی قشنگ شده، فکر نمی‌کردم بشه از ماه کامل عکس به این قشنگی گرفت.

دنا: ممنون. دیشب واقعاً خوش گذشت ها! دیدن ماه از روی پشت بوم خیلی کیف داد! اِ، ببین، توی این عکس این‌جا انگار ماه دقیقا بالای سر توئه! شبیه یک کلاه شده که گذاشتی روی سرت.

رها: وای چه باحال شده!عه، دنا، این چیه وسط ماه؟

دنا: بذار زومش کنم ببینم، انگار یک… انگار یک نفر دیگه هم داشته باهامون ماه رو تماشا می‌کرده.

رها: این‌که ویزبیه. اون هم اومده بود تماشای ماه؟

دنا: لابد دیگه! امروز که رفتیم استودیو از خودش می‌پرسیم.

آگهی

{بچه‌ها وارد استودیو می‌شوند. سر و صداهایی می‌آید. )

رها: سلام ویزبی.

ویزبی: سلام، مزاحمم نشین کار مهمی دارم.

دنا: ویزبی چه خبره؟ داری از پیشمون می‌ری؟ اون کوله‌پشتی‌ها چی‌اند؟

ویزبی: یک فکری به سرم زده، باید سریع‌تر انجامش بدم.

رها: همون دیشب که داشتی ماه رو تماشا می‌کردی فکر جدید به سرت زده؟

ویزبی: شما از کجا می‌دونید من دیشب کجا بودم؟

دنا: ما عکست رو اتفاقی گرفتیم، یعنی نمی‌دونستیم تو هم هستی، امروز دیدیم توی عکسی که از ماه دیشب گرفتیم تو هم هستی، ببین.

ویزبی: دیشب ماه واقعاً قشنگ بود. با همیشه فرق داشت.

دنا: تو هر شب ماه رو تماشا می‌کنی؟

ویزبی: راستش یک مدته که بهش علاقه‌مند شدم. اما دیشب با شب‌های قبلش فرق داشت، هم خیلی پر نور بود و هم مثل یک دایره کامل بود یعنی نصفه نبود. تازه نظر منو بخواین بزرگ‌تر هم شده بود. این شد که فکر کردم شاید بد نباشه یه سفر برم ماه.

رها: می‌خوای بری ماه؟ چه‌طوری؟

ویزبی: همون‌طوری که قراره برم کلمپه. تحقیق کردم، ماه نزدیک‌ترین جای کهکشان به زمینه. پس برای تمرین بد نیست امتحان کنم.

رها: اما سفر به ماه که کار راحتی نیست.

ویزبی: برای شما راحت نیست. من بال دارم، بال می‌زنم می‌رم یک دوری می‌زنم و برمی‌گردم.

دنا: باشه هر چی تو می‌گی. حالا بگو چرا می‌خوای بری ماه؟ ماه از روی زمین قشنگه، تازه هر شب هم کامل دیده نمی‌شه. توی خود ماه باشی که دیگه نمی‌تونی ماه کامل رو ببینی.

ویزبی: من باید خودمو برای کلمپه آماده کنم. زیاد هم وقت ندارم. تا ماه دوباره کوچیک نشده باید برم.

رها: ولی ویزبی ماه که کوچیک نمی‌شه. گوش کن، یک چیزهایی درباره‌ی ماه هست که نمی‌دونی.

{صدای بال زدن ویزبی و رفتنش}

ویزبی: من رفتم خداحافظ.

دنا: می‌گم رها اصلا حرف ما رو گوش نمی‌ده. بیا بریم بچه‌ها هم کلی سوال درباره‌ی ماه دارن. بیا بریم سوال‌های بچه‌ها رو جواب بدیم ویزبی بعدا خودش گوش می‌ده پادکست ما رو.

آگهی

رها: سلام من دنا هستم

دنا: من هم رها هستم وسلام

با هم: شما دارین به پادکست چی کجا چرا گوش می‌کنین.

موسیقی

دنا: بچه‌ها خیلی ممنون از سوال‌هایی که همیشه برامون می‌فرستین. این باعث می‌شه ما دائم به فکر یاد گرفتن چیزهای تازه باشیم تا بتونیم اون‌ها رو برای بقیه توضیح بدیم.

رها: ممنون که همیشه به موضوعات جالب و هیجان‌انگیز فکر می‌کنین، به ما که خیلی خوش می‌گذره هر بار به سوال‌های شما فکر می‌کنیم. بیایید با هم سوال‌های این قسمت رو گوش کنیم.

 

لارا: چرا ماه دون دون داره؟

نیکا: چرا ماه یه روز نمی‌بینمیمش، چرا ماه می‌آید دنبالمون توی ماشین هستیم

نیکا: چرا همیشه ماه آروم میاد رو به بالا

نیکا: ماه چرا یک جوری میاد بالا؟

حامی: چطوری ماه بوجود آمده است؟

آوین: چرا ماه بعضی وقتا هلالی است بعضی گردی کامل

آروید: چرا ما می‌تونیم حفره‌های ماه رو ببینیم وقتی روی کره زمینیم؟

نیکا: چرا هی ماه هلال می‌شه هی گرد؟

 

دنا: چه سوال‌های جالبی. رها بزن بریم سوال باحال این برنامه رو اعلام کنیم:

شیپور اعلام

گوینده: این شما و این هم سوال باحال این برنامه

دنا و رها با هم: ماه چه‌طوری به وجود اومد؟

{موسیقی}

دنا: خب رها می‌گم تا گروهبان ویزبی برسه به ماه، بیا ما چند تا از سوال‌ها رو خودمون جواب بدیم. از کجا شروع کنیم؟

رها: از اولش، یعنی از وقتی که ماه به وجود اومد.

دنا: هوم من یه فکری دارم می‌گم بیا سوار هواپیمای جت سوپرتندرومون بشیم و بریم اون اول اولا که ماه درست شده.

رها: چه فکر باحالی. خیلی وقته سوار هواپیما نشده بودیم. بذار از دانابات بپرسیم دقیقاً باید به چه زمانی سفر کنیم.

دنا: هی دانابات هستی؟ بگو ببینیم باید به چه زمانی بریم؟

دانابات: باید برید به ۴ و نیم میلیارد سال قبل.  

دنا و رها با هم: ۴ و نیم میلیارد سال قبل.

دانابات: بله وقتی که منظومه‌ی شمسی هنوز خیلی جوان بود. اما من توصیه نمی‌کنم به اون زمان سفر کنید چون ممکنه وسط بمباران‌های سیارکی و شهاب‌سنگی گیر بیفتین.

رها: بمبارون؟ مگه اون موقع توی فضا جنگ بود؟

دانابات: جنگ نبوده ولی سیارک‌ها به هم می‌خوردن و با هم تصادف می‌کردن.

رها: دنا بزن بریم. من می‌خوام ببینم اون موقع‌ها زمین چه شکلی بوده.

رها: بریم.

{صدای هواپیمای تندرو}

دنا: رها زمین رو نگاه کن. نه درختی نه حیوونی نه حتی آبی. هیچی هیچی نیست. فقط یک عالمه مواد مذاب آتشفشانیه. نمی‌شه هیچ‌جا فرود بیایم هواپیما می‌سوزه.

رها: بچه‌ها مواد مذاب آتشفشانی همون سنگ‌های خیلی خیلی داغ هستند که به خاطر گرمای خیلی زیاد تبدیل به مایع شدن و مثل آب روی زمین حرکت می‌کنند. به انگلیسی هم بهشون می‌گن magma و lava. ولی دنا می‌گم ماه کو؟ من هرچی به آسمون نگاه می‌کنم ماه رو نمی‌بینم.

دنا: آره ولی نگاه کن. اون سیاره‌هه رو نگاه کن از ماه بزرگتره ولی از زمین کوچیکتره. من تا حالا این سیاره‌هه رو ندیده بودم. تو دیده بودی؟

رها: نه. منم ندیده بودم. ولی دنا نگاه کن انگار داره می‌یاد سمت زمین‌ها. یه وقت نخوره به ما. ا ا، داره نزدیک می شه. من می‌گم بیا برگردیم.

دنا: آره بیا برگردیم. این سیاره‌هه داره یکراست می‌یاد اینجا. بدو بدو دکمه‌بر برگشت رو بزنیم.

{صدای هواپیما}

رها: نزدیک بود با اون سیاره‌هه تصادف کنیم‌ها. خوب شد برگشتیم.

ویزبی: معلوم هست کجا رفته بودین. من کلی وقته اینجا منتظر شما هستم.

دنا: ا ویزبی! مگه قرار نبود بری ماه. اینجا چی کار می‌کنی؟

ویزبی: بابا داشتم می‌رفتم هرچی بال می‌زدم نمی‌رسیدم. دیگه خسته شده بودم، دیدم اینجوری تا صد سال دیگه هم نمی‌رسم به ماه. گفتم بیام از شما هواپیماتون رو قرض بگیرم که دیدم نیستین.

رها:  خب معلوم بود نمی‌رسی! فاصله‌ی زمین تا ماه  حدود ۳۸۴ هزار و ۴۰۰ کیلومتره. ما رفته بودیم ببینیم اون قدیم‌ها ماه چطوری درست شده ولی نفهمیدیم هنوز. آخه زمین ۴ و نیم میلیارد سال پیش یه شکل دیگه بود پر از مواد مذاب بود.

دنا: آره تازه یه سیاره‌ی دیگه‌ای رو هم دیدیم که داشت می‌یومد سمت ما برای همین ما هم زود برگشتیم که به ما نخوره. برای همین ندیدیم ماه چطوری درست شده.

ویزبی: هی هی هی. اونی که دیدین احتمالا سیاره‌ی تیا بوده. خب بیاین من الان لینک یه ویدیویی که دانشمندا درست کردن رو براتون می‌فرستم اونجا یه چیزی شبیه اتفاقی که برای زمین و سیاره‌ی تیا افتاده که ماه به دنیا اومده رو درست کردن.

رها: تو از کجا اینا رو می‌دونی؟

ویزبی: من قبل از اینکه برم به سفر اکتشافی به ماه یه ذره درباره‌ی اونجا تحقیق کردم. الآن هم می‌خوام برم تحقیقاتم رو کامل کنم.

دنا: بچه‌ها سفر اکتشافی یعنی Discovery trip. به سفری می‌گن که دانشمندا یا جهانگردا انجام می‌دن تا چیزهایی که جاهای دیگه است رو کشف کنند. بیا ویزبی اینم کلید هواپیمای سوپرتندروی ما. رفتی اونجا زنگ بزن سوال‌های بچه‌ها رو ازت بپرسیم.

ویزبی: باشه خدافظ.

{صدای هواپیما}

رها: خب بذار این فیلمی که ویزبی فرستاده رو بذارم ببینیم.

{صدای کلیک}

رها: ا ا ا دنا این همون سیاره هه است. اسمش چی بود؟

دنا: تیا. نگاه کن اون مستقیم اومد سمت زمین. ا ا ا خورد به زمین. نگاه کن یه تیکه گنده از زمین رو کند.

رها: آره آره. نگاه کن ولی خودش هم تقریبا نابود شد. هزار تیکه شد. شایدم ده هزار. ولی نگاه کن یه سری از این تیکه‌ها برگشتن زمین.

دنا: یه سری دیگه‌شون هم جمع شدن شدن مثل یه توپ کوچولو. اااا رها نگاه کن اون که ماه خودمونه. پس اینطوری ماه درست شده. خیلی جالبه.

رها: آره پس ماه از تکه‌های زمین و اون سیاره‌هه درست ده. خیلی جالبه. دنا فکر کنم دیگه ویزبی به ماه رسیده باشه. یک خبری ازش بگیریم.

دنا: از استودیو به ویزبی. از استودیو به ویزبی. ویزبی کجایی رسیدی.  

ویزبی با صدای خش خش میان حرف‌هایش: من رسیدم بله… این‌جا خیلی با اون چیزی که از زمین می‌بینیم فرق داره… پر از گودال‌های بزرگه.

رها: درسته ویزبی، همون جاهایی که وقتی از زمین نگاه می‌کنیم به نظر دون دون میاد.

ویزبی: بله اون دون دون‌ها هر کدومشون اینجا اندازه‌ی یک دریا بزرگه.

دنا: وای انقدر بزرگ؟ پس عجیب نیست که از زمین می‌تونیم ببینیمشون.

ستوان: معلوم نیست کی این بلا رو سر ماه آورده.

رها: گروهبان این سوال توی یکی از قسمت‌های سوال‌های یهویی با آقای پی هم بود. اسمش هست چرا روی ماه دون دون داره. اون‌جا ارشا جواب داده و می‌تونی بری گوش کنی.

ویزبی: به نظرت الان من توی موقعیتی هستم که برم پادکست گوش کنم؟ برگشتم می‌رم گوش می‌دم.

رها: صبر کن ویزبی ، الان ما برات توضیح می‌دیم. این‌ گودال‌ها جای بمباران‌های قدیمیه.

ستوان: یعنی به ماه حمله کردن؟ 

دنا: نه گروهبان، نه اون اونجوری که تو فکرش رو میکنی. اون زمان‌های دور که ماه تازه درست شده بود یک دوره‌ی طولانی بمباران‌های سنگی و شهاب سنگی اونجا اتفاق افتاده.  این گودال‌ها یا چاله‌چوله‌های ماه هم برای اون موقع هستند و بهشون می‌گن دهانه.

ویزبی: بچه‌ها دیگه صداتون رو ضعیف می‌شنوم، من باید برم دریاها رو پیدا کنم، یک جاهای سیاهی هست که به نظرم میاد دریا باشن. باهاتون در تماسم.

دنا: دریا؟ یعنی ماه هم دریا داره؟

رها: باید ببینیم سفر اکتشافی ویزبی به کجا می‌رسه.

موسیقی

شما دارین به پادکست چی کجا چرا گوش می‌دین

موسیقی

رها: گروهبان، به دریا رسیدی؟

ستوان: دریا کجا بود؟ این‌جا همه چیز سنگ شده، اون سیاهی‌ها اصلا آب ندارن. فکر کنم توی کل این ماه یک قطره آب هم پیدا نمی‌شه، خوب شد با خودم آب آورده بودم، وگرنه معلوم نبود چه بلایی سرم می‌یومد.

دنا: پس گروهبان اون سطح‌های تاریک روی ماه چیه؟

ویزبی: یک سری دشت‌های خشک که به درد هیچ موجود زنده‌ای نمی‌خورن. نه گلی، نه گیاهی، هیچی. شبیه اون چیزهایی که از آتشفشان میاد بیرون اسمش چیه؟

رها: مواد مذاب آتشفشانی. یعنی اون‌جا آتشفشان بوده و توی سال‌های طولانی فوران کرده، یعنی  مواد مذاب ازش بیرون ریختن و خشک شدن.

ستوان: ها، که اینطور. این‌هایی که من می‌بینم انگار خیلی خیلی سال روی هم جمع شدن و خشک شدن.

دنا: لابد میلیاردها سال قبل.

رها: همین‌طوره. دانشمندان قدیمی با ابزارهای مخصوص به ماه نگاه می‌کردن. به این کار می‌گن “رصد کردن” وقتی داشتن ماه را رصد می‌کردن، جاهای صاف و تاریکی روی ماه دیدن. دانشمندا فکر کردن این باید آب باشه برای همین اسمش رو گذاشتند ماریا که توی زبان لاتین یعنی دریا. اما همون‌طور که ویزبی کشف کرده، ماه هیچ آب مایعی نداره. فقط توی دهانه‌های نزدیک به قطب‌های ماه مقداری آب یخ‌زده وجود داره.

ویزبی: آب یخ‌زده به چه درد من می‌خوره آخه. ای بابا. اکتشاف دیگه کافیه. می‌خوام برگردم.

دنا: باشه ویزبی، خسته نباشی. زودی برگرد.

ویزبی: وایسین وایسین صبر کنین، یک چیزی این‌جا پیدا کردم روی سطح ماه. مثل یک جای پا می‌مونه.

رها: جای پا؟ یعنی جای پای آدم؟

ویزبی: جای پای کسی که کفش‌های بزرگی پاش بوده.

دنا: یعنی می‌خوای بگی کسی توی ماه هست؟ کی اونجا زندگی می‌کنه.

دانابات: کسی اونجا زندگی نمی‌کنه. انسان‌ها در سال ۱۹۶۹ با عملیات آپولو ۱۱ روی کره‌ی ماه پا گذاشتند. ماه تنها جای طبیعی توی فضاست که انسان توانسته به آن پا بگذارد.

رها: ولی آدم‌ها خیلی سال پیش رفتند ماه، چه‌طوری از اون موقع جای پاشون مونده؟

دنا: یعنی هیچی نبوده که جای پا رو از بین ببره؟

رها: هان دنا فهمیدم. وقتی آب نبوده، هوا هم نبوده باد هم نبوده، هیچ گیاهی هم نبوده، خب خاک فرسایش پیدا نمی‌کنه دیگه. انگار ماه اصلا دچار فرسایش نمی‌شه چون هوا و آب نداره و باد و طوفان و این‌ها توش اتفاق نمی‌افته. پس برای همین اون گودال‌ها از میلیاردها سال قبل هم هنوز روی ماه هستند.

دنا: آفرین رها، بچه‌ها، فرسایش یعنی erosion. فرسایش وقتی اتفاق می‌افته که باد، باران و کلا تغییرات آب و هوایی کم‌‌کم کم‌کم باعث عوض شدن سطح زمین بشن. مثلاً، بارون کوه‌ها رو می‌شوره و بعد از سال‌های زیاد، شکلشون تغییر می‌کنه.

رها: آره بچه‌ها. حتما اون موقع‌هایی که ماه اینجوری شهابسنگ‌ها سیارک‌ها به زمین هم خوردن ولی جای اون‌ها روی زمین نمونده. چون زمین هوا و آب داره و سطحش دائم فرسایش می‌شه و این نشانه‌ها رو از بین می‌بره.

دنا: بچه‌ها هنوز درباره‌ی ماه خیلی چیزها هست که نگفتیم ولی وقتمون دیگه داره تموم می‌شه.

رها: فکر کنم جواب بقیه‌ی سوال‌ها رو باید بذاریم برای قسمت بعد.

{صدای هواپیما}

ویزبی: هنوز که خدافظی نکردین که نه؟

دنا: گروهبان چرا این شکلی شدی، گرد و خاکی شدی. نه هنوز خدافظی نکردیم.

ویزبی: آخجون آخه می‌خواستم خودمو برسونم و اسم بچه‌هایی که صدا فرستادن رو بخونم. اون‌جا پر از غبار بود، گرد و غبار همه جام رو گرفته.

رها: باشه خب بیا اول اسم بچه‌ها رو بخون .

خب اول اسم دوستای جدیدمون رو می‌گم:

آیلین منوچهری از شیراز

آرشا از شیراز

سام از نور

امید و آرمان از  مشهد

طاها آسیابان از مشهد

ماهور محمدزاده از مشهد

زینب از مشهد

آدرینا از مشهد

برنا مظاهریان از   تهران

هانا مظاهریان از تهران

سامیار افشاری از  تهران

محمدحسین از      تهران

کیان کاویانی  از     تهران

دیبا عباسی از         تهران

هانا سعیدی از تهران

سینا سلمانی از تهران

آوینا از تهران

پندار از تهران

آریا راشدی از نامعلوم

حامی از نامعلوم

کیان از نامعلوم

مهدیس                  نامعلوم

ارس چایچی از نامعلوم

 

 

و اما دوستای قدیمی‌مون که دوباره برامون صدا فرستادن.

آیهان از   سنندج

دیاکو از   ساری

بهار از       کالیفرنیا

فرزاد از    کالیفرنیا

موژان از  متل قو

دیانا از     اصفهان

امیرحسام از اصفهان

حامی از   شیراز

بیتا از شیراز

دلدار از    مشهد

سوفیا از مشهد

نیکی از   ویکتوریا

هما لایق از کیش

هانا از ماهشهر

ستاره از   ماهشهر

هانا از      کرمان

امیرحافظ مفیدی  از بمبئی

ویانا از      کرج

باران درگاهی از     کرج

یکتا/امیرحسین  از رشت

بیان از لوکزامبورگ

محمد  از رفسنجان

آترین از   بندرعباس

عطا/علی حسن زاده از کاشان

حسین طه از کاشان

رهام شجاعی از     کرمان

آبان از سیدنی

طاها از    آمل

نیلی از     آمل

سنیک    از ونکوور

لئا از ونکوور

بیتا از شیراز

نوژان از   شاهین‌شهر

آراد حیدری از اراک

آراد از استانبول

آویسا از   آلمان

برسام از  تهران

مانیار از   تهران

رایان از     تهران

ملورین   از تهران

آریو الماسی از تهران

غزل مشکی از تهران

دایانا جعفری از     تهران

ماتیار از   تهران

نگار از تهران

سبحان   از تهران

فرهام و بهرام از   تهران

ویهان از  تهران

ایمان حق‌گو از تهران

نیلا از تهران

نامی آقاجانی از     تهران

آیدا نور اکبری از     تهران

دیبا از تهران

ایلیا از تهران

غزل از تهران

شانای از  تهران

گندم شهبازی‌تبار  از تهران

چیستا   نامعلوم

امیرماهان  نامعلوم

 

دنا: بچه‌ها ممنونیم که برای ما صداهاتون رو می‌فرستین. ما ایده‌ی پادکست‌هامون رو از شما می‌گیریم.

رها: شما همیشه می‌تونین برین به سایت ما و از اونجا برامون صدا بفرستین. Darwagkids.com.

ویزبی: داروگ هم با دبلیوه. هی هی هی. بچه‌ها تا قسمت بعدی

رها و دنا با هم: مراقب سوالاتون باشید.

 

 



دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *