عرفان خسروی

سوال‌های دایناسوری بچه‌ها با عرفان خسروی

در این قسمت به این سوال‌ها جواب می‌دیم:

هانا: می‌خواستم بگم دایناسورها اول اول اولش بال داشتن.

سهند: چندتا دندون دایناسور داره؟ من نمی‌دونم چندتا دندون دایناسور داره؟

ماهور: من می‌خواستم بپرسم دایناسورها چند روز زنده بودن. چند روز پیش بودن؟

فاطمه: چرا دیگه دایناسورها نیستن؟

 حامی: اولین دانشمندی که تیرکس رو کشف کرد کی بود؟

آرمان: چرا زرافه‌ها و دایناسورها گردناشون دراز شده؟ با این گردنای دراز چطوری غذا می‌خوردن؟

 

متن پادکست (این متن پیاده‌شده‌ی واژه به واژه نیست)

{صدای جارو زدن و جمع و جور کردن}

رها: دنا دنا بدو بیا استودیو رو جمع و جور کنیم، مهمون داریم.

دنا: مهمون؟! مگه امروز قرار نبود چندتا از سوال‌های یهویی رو جواب بدیم.

رها: چرا دیگه، صاد گفت یکی از دوستاش رو دعوت کرده برای جواب دادن به همین سوال‌های یهویی.

دنا: آخجون مهمون. من برم خوراکی بیارم.

رها: یه ذره آب هم بیار.

{صدای در}

رها: خب بذار ببینیم سوال‌ها چیه. (زیر لب چیزهایی زمزمه می‌کند*

{صدای در}

دنا: بیا این هم خوراکی. این هم آب. خب پس مهمونمون کی میاد؟ تو می‌شناسی‌ش؟ می‌دونی کیه؟

رها: نه! منم نمی‌دونم الان داشتم سوال‌ها رو نگاه می‌کردم دیدم صاد همه رو دسته بندی کرده. ولی نمی‌دونم کدوم مال امروزه؟

دنا: داره دیر می‌شه‌ها. بچه‌ها منتظرن. نمی‌خوای شروع کنیم؟

رها: آخه بدون مهمون؟ چی بگیم؟

دنا: بذار حالا سلام کنیم بعد یه کاریش می‌کنیم. بچه‌ها منتظرمونن.

رها: نه. آخه اینجوری نمی‌شه که.

دنا: رها ساعت رو نگاه. ریز می شه!

رها: باشه خب. یک دو سه

 

دنا: سلام من دنا هستم

رها: من هم رها هستم و سلام

دنا و رها  با هم: شما دارین به پادکست چی؟ کجا؟ چرا؟ گوش می‌دین.

{موسیقی}

دنا: چقدر هوا سرد شده.

رها: آره یه جاهایی برف هم اومده.

دنا: بچه‌ها ما یه مهمون داریم.

رها: آره یه مهمون خیلی باحال که قراره کلی چیز جدید بهمون یاد بده.

دنا: چیزهایی که خیلی چیز هستن. جالب. جالب‌اند.

رها: هم جالبن هم جدید هم باحال. هم مممممممم

دنا: مممم. اصلا بچه‌ها می‌دونین چیه؟ صاد یه جعبه‌ی بزرگ گذاشته اینجا روش هم نوشته مهمان. توی این جعبه هم سوال‌ها رو دسته بندی شده گذاشته. ما نه می‌دونیم مهمونمون کیه نه می‌دونیم کی میاد و نه اینکه می‌دونیم قراره کدوم سوال‌ها رو بپرسیم. خود صاد هم نیست. ما اینجا رو مرتب کردیم منتظریم مهمون بیاد ولی خبری نیست. نمی‌دونیم چی کار کنیم.

رها: هان دنا می‌خوای از دانابات بپرسیم شاید اون بدونه. هی دانابات تو می دونی مهمون برنامه امروز کیه؟ می‌دونی کی میاد؟

دانابات: کسی قرار نیست بیاد. ولی مهمون برنامه اسمش عرفانه.

دنا: من که گیج‌تر شدم. چطور می شه قرار نباشه کسی بیاد، ولی مهمون داریم که اسمش هم عرفانه؟

{صدای ویز ویز صدای ملچ مولوچ}

رها: ا جناب ستوان ویزبی اون آب نباتی که دارین می‌خورین برای مهمون برنامه است‌ها.

ویزبی: خب منم خونه‌ی شما مهمون هستم دیگه. فقط یه‌ذره بیشتر موندم تا بهار بشه. بعد بریم سر کندو و زندگی‌مون. هان راستی شما نبودین صاد اومد اون بسته سوال ها رو گذاشت گفت این رو مهمون برنامه‌تون جواب می‌ده.

دنا: خب کیه این مهمون برنامه؟

ویزبی: گفت اون بسته‌ای که روش نوشته دایناسور رو باز کنین شماره عرفان رو نوشته که بهش زنگ بزنین. مهمون تلفنی امروزتونه.

رها: هاااااا. خب زودتر می‌گفتی ما این همه این جا رو تمیز کردیم، برای مهمون خوراکی آوردیم.

ویزبی: خب نپرسیدین من که از هیچ‌جا همینجوری نمی‌تونم بگم.

دنا: ویزبی؟!

رها: ویزبی؟! بچه‌ها کلی معطل شدن. دنا بیا زود بسته رو باز کنیم.

{صدای باز کردن بسته}

دنا: خب نوشته عرفان خسروی دیرینه‌شناس، جانورشناس و فسیل شناس. دیرینه شناسی می‌شه Paleontology؟

رها: بله. بچه‌ها دانشمندای دیرینه‌شناس کسایی هستن که فسیل‌ها و استخون‌های به جا مونده از موجودات خیلی خیلی قدیمی رو پیدا می‌کنن و درباره‌ی اون‌ها پژوهش می‌کنن و می‌فهمن که قدیم‌ها موجودات زنده چطوری بودن. مثلا دایناسورهایی که دیگه نیستن چطوری زندگی می‌کردن.

دنا: بچه‌ها دیرینه‌شناس‌ها هم فسیل‌های قدیمی رو خیلی خوب می‌شناسن هم همه‌ی موجودات زنده و تکامل اون‌ها رو. عرفان هم دیرینه شناسه! یه کتاب هم نوشته به اسم فرهنگ‌نامه دایناسورهای ایران و جهان و توش کلی درباره‌ی دایناسورهایی که در ایران زندگی می‌کردن مطلب جمع کرده. خب بذار بهش زنگ بزنیم.

{صدای تلفن}

دنا و رها با هم: سلام عرفان

رها: ما خیلی خوشحالیم که امروز به برنامه‌ی ما اومدی که جواب سوال‌های بچه‌ها رو بدیم.

دنا: بچه‌ها کلی سوال درباره‌ی دایناسورها دارن. خب اولیش رو هانا از تهران برامئت فرستاده.

هانا: می‌خواستم بگم دایناسورها اول اول اولش بال داشتن.

عرفان: بچه‌ها ببینین این حرف رو احتمالا شنیدید که پرنده‌ها جزو دایناسورها هستند. یا از پرنده‌ها از دایناسورها تکامل پیدا کردن. اما این به این معنی نیست که همه‌ی دایناسورها به پرنده تبدیل شدن یا همه‌ی دایناسورها پرنده بودن و از این جور داستان‌ها. پرنده‌ها از یک خانواده‌ی دایناسورها تکامل پیدا کردن دایناسورهایی که کمابیش شبیه ولاسیراپتور بودن اما بقیه‌ی گروه دایناسورها ارتباط نزدیکی با پرنده‌ها ندارن شباهت‌های دور با هم دارن. شباهت های دور با هم دارن ولی همانقدر که به ولاسیراپتور شباهت دارن. اما اون دسته‌ از دایناسورهایی که بال‌هاشون تکامل پیدا کرد و تونستن پرواز کنن دایناسورهایی از خانواده‌ی ولاسیراپتور بودن. قبل از اینکه دایناسورها یی مثل ولاسیراپتور بتونن تکامل پیدا کنند و پرواز بکنند اجدادشون پر هم داشتن ولی پرهاشون به درد پرواز نمی‌خورده. این پرها به درد چندتا کار دیگه می‌اومده. مثلا برای گرم کردن بدنشون بوده برای نمایش دادن ترساندن دشمنان جلب توجه جفتشون مراقبت از بچه‌هاشون و گرم کردن لونه‌هاشون قبل از اینکه شاهپرهای بلند روی بال‌ها و دم‌های این‌ها پیدا بشه این‌ها پوشپرهای کوتاه‌تری روی بدن و دمشون داشتن که تقریبا شبیه پرهای کرک‌ مانند روی بدن جوجه‌ی مرغ و  ماکیان کوچولوه. یعنی اول اولش نیاکان دایناسورها پوشش بدنشون شبیه کرک‌پرهای بدن جوجه مرغ بوده. بال نداشتن شاه‌پر هم نداشتن. از اون کرک‌های اولیه پوش‌پرهایی شبیه پوش‌پرهای بدن پرنده‌ها پیدا شد بعد آروم آروم توی بعضی از دایناسورها شاه‌پرها پیدا شدن و توی بعضی از این دایناسورها این شاه‌پرها به کار پرواز هم اومدن. پرنده‌ها از نسل اون دایناسورها هستند.

دنا: بچه‌ها نیاکان یعنی اجداد یا نسل‌های قبلی. پوش‌پر یا Covert feather به مجموعه‌ی پرهایی گفته می‌شه بدن پرنده رو می‌پوشونه. اما شاه‌پر یا pennaceous feather اون پرهای بزرگیه که روی بال پرنده‌ها هست و یه ساقه‌ی سفتی داره. خب سوال بعدی رو سهند از تورنتو برامون فرستاده.

سهند: چندتا دندون دایناسور داره؟ من نمی‌دونم چندتا دندون دایناسور داره؟

 

 

عرفان: دایناسورهای مختلف تعداد دندون‌هاشون با هم فرق می‌کرده. بعضی از دایناسورها بودن که جالبه توی بچگی‌شون تعداد دندون‌های توی دهنشون بیشتر بوده وقتی که بزرگ‌ می‌شدن تعداد دندون‌ها توی دهنشون کمتر می‌شده ولی در عوض دندون‌هاشون بزرگ‌تر و قوی ‌تر می‌شده. داناسوری مثل تیراناسورس جزو این گروه‌ها بوده. داناسورهایی که توی بچگی دندون‌های کوچک‌تر و ضعیف‌تر داشتن یه خورده دندون‌ها کمتر می‌شده ولی دندون‌ها خیلی بزرگ می‌شده که به درد خرد کردن استخوان‌های دایناسورهایی می‌خورده که  تیراناسورس این‌ها رو شکار می‌کرده. بعضی‌ دیگه از دایناسورها بودن که این‌ها گیاه‌خوار بودن و این‌ها توی دهنشون یه تعداد ۱۰ ۱۲ تا دندون داشتن دندون‌هایی که یه خورده پهن بودن و لبه‌هاشون شبیه برگ درخت بودن و این دندون‌ها به درد جویدن و خورد کردن برگ درخت‌ها می‌خورده. تعداد این دندون‌ها توی طول عمر این دایناسورها تغییر نمی‌کرده. بعضی دیگه از دایناسورها بودن که گیاه‌خوار بودن و تعداد دندون‌هاشون توی دهنشون خیلی زیاد بوده. مثلا دایناسورهای شاخدار مثل ترایسرایتوپس و کلی از فامیل‌های دیگه‌اش که کما بیش شبیه خودش بودن یا مثلا هادروسورید‌ها که قبلا بهشون دایناسور نوک اردکی هم می‌گفتن ولی دیگه نمی‌گن. هادروسوریدهایی مثل پاراسورولوفس مثل ادمونتوسورس مثل سورولوفس مثل لمبیوسورس  کوریتوسورس این‌ها تعداد دندون‌هایی که توی دهنشون داشتن خیلی زیاد بوده و این دندون‌ها کوچولو کوچولو در کنار هم و در موازات هم از بالا تا پایین از چپ تا راست استخون‌های آرواره‌ی این‌ها رو پوشونده بوده. این‌ها از این دندون‌ها شبیه رنده استفاده می‌کردن. گیاهایی که می‌خوردن بین دندون‌های آرواره‌ بالا و پایین می‌ساییدن و چون تعداد دندون‌ها هم زیاد بوده و هم بالا پایین هم بودن و هم چپ و راست هم بودن قشنگ الیاف گیاه‌ها رو رنده می کردن. پس اینا تعداد دندوناشون زیاد بوده. اما از همه جالب‌تر دایناسورهایی هستند که وقتی به دنیا می‌اومدن دندون‌های کوچولوی تیز داشتند برای شکار حیوان‌های کوچولو. اما وقتی که آروم آروم بزرگ می‌شدن دست از خوردن حیوانات بر می‌داشتن و اون دندون‌های تیزشون رو از دست می‌دادن یا به طور کلی بدون دندون می‌شدن  یا دندان‌های پهن پیدا می‌کردن که در هر دو صورت این دندون‌ها مناسب خوردن گیاه‌هاست. چه اون‌هایی که کلا دندون ندارن بیشتر گیاه می‌خورن چه اون‌هایی‌ که دندون‌های پهن داشتن. یعنی یه تعدادی از دایناسورها بودن مثلا تریزینوسورها که اینا وقتی بچه بودن شبیه دایناسورهای گوشتخوار حیوان‌های کوچولو رو شکار می‌کردن مثلا حشره‌ها و مارمولک‌ها و پستانداران کوچیک‌ رو شکار می‌‌کردن اندازه‌شون که بزرگ می‌شده آروم آروم دیگه فقط گیاه‌ها رو می‌خوردن و شکل دندون‌هاشون عوض می‌شد. هم تریزینوسورها اینطوری بودن که شکل دندوناشون عوض می‌شد و هم دایناسورهایی مثل نواسوریت‌ها به خصوص لیموسورس و الافروسورس اینجوری بوده که وقتی بچه بودن دندون‌های تیز توی دهنشون داشتن وقتی بزرگ می‌شدن دندون‌هاشون رو از دست می‌دادن و کلا دهنشون بی دندون می‌شده یه منقار شبیه منقار پرنده‌ها پیدا می‌کردن و فقط گیاه می‌خوردن. یه تعدادی از دایناسورهایی بودن که در دهنشون تعداد زیادی دندون تیز کوچولو داشتند که این دندون‌ها برای گرفتن ماهی‌ها و حشره‌هایی بوده که راحت می‌تونستن از دست بقیه‌ی دایناسورهای شکارچی فرار کنند. ولی چون این‌ها تعداد زیادی دندون‌های تیز کوچک در آرواره‌هاشون داشتن می‌تونستند شکارهای خودشون رو هرچقدر هم که لیز و سرسری باشن توی هوای یا توی آب بقاپند و به نیش بکشن. مثلا دایناسورهایی مثل پلیکانی مایموس که ماهی‌خواربوده یا مثل مونونایکوس که حشره‌خوار بوده یا مثل اسپاینوسوریت‌ها که این‌ها خیلی بزرگ بودن اما دندون‌هایی که تو آرواره داشتن به نسبت اندازه جمجمعه نسبتا کوچک بوده برای گرفتن ماهی‌ها. پس دایناسورها انواع و اقسام دندون‌ها رو داشتن بعضی‌ها کم بعضی‌ها زیاد بعضی‌ها بی‌دندون بودن بعضی‌ها دندون‌هاشون برای خوردن گیاه بوده بعضیا دندوناشون برای خوردن گوشت بوده و بعضی‌ها با دندوناشون می‌تونستن گیاه‌ها رو بجون و آسیاب کنند.

رها: هوم، چه جالب که دایناسورها گیاه‌ها رو آسیاب یعنی grind می‌کردن. خب سوال بعدی هم از ماهوره:

من می‌خواستم بپرسم دایناسورها چند روز زنده بودن. چند روز پیش بودن؟

 

عرفان: قدیمی‌ترین دایناسورها حدود ۲۳۰یا ۲۴۰ میلیون سال پیش تکامل پیدا کردن. البته اجداد این اولین دایناسورها باز هم کما بیش شبیه دایناسورها بودن و قدمت اون اجداد خیلی بیشتره حتی ۲۵۰ میلیون سال پیش هم می‌شد یه موجوداتی که کمابیش شبیه اولین دایناسورها بودن تو کره‌ی زمین پیدا کرد. منتها ما از یک جایی به بعد به این موجودات می‌گیم دایناسور. اجداد دایناسورها رو بهشون می‌گیم دایناسورومورف. دایناسورومورف‌ها قدیمی‌تر‌اند اون‌‌هایی که دیگه دایناسور هستند از حدود ۲۳۰ ۴۰ میلیون سال پیش در کره‌ی زمین گسترش پیدا کردن.

دنا: بچه‌ها قدمت یا antiquity یعنی میزان قدیمی بودن یه چیزی. حالا این دایناسورهای اولیه چه شکلی بودن عرفان؟

 

یه موجودات کوچولوی نیم‌ متری یعنی از سر تا دمش نیم متره اندازه یک مرغ یا خروس یا نهایتا اندازه یه بوقلمون بدنش پوشیده از یه پرهایی شبیه پرهای جوجه‌ی مرغه. بعضی‌هاشون روی چهارتا دست و پاشون راه می‌رن بعضی‌هاشون روی دوتا دست و پاشون راه می‌رن بعضی‌هاشون گیاه‌خوارن بعضی‌هاشون گوشت‌خوارن حشره خوارن ولی اغلبشون همه چیزخوار هستند. این‌ها اولین دایناسورها هستند. از نسل این‌ها دیگه انواع و اقسام دایناسورهای مختلف دوپا چهارپا گیاه‌خوار گوشتخوار همه چیزخوار تکامل پیدا می‌کنه تو اندازه‌های مختلف کوچیک و بزرگ و متوسط و این‌ها.

 

رها: عرفان سوال بعدی رو فاطمه از بندر عباس پرسیده که خیلی جالبه.

فاطمه: چرا دیگه دایناسورها نیستن؟

 

عرفان: 66 میلیون سال پیش یه اتفاقی میفته. یه شهاب‌سنگی به زمین می‌خوره. برخورد این شهاب‌سنگ باعث یه وقایع وحشتناکی می‌شه. اولش زمین خیلی قسمت‌هاش آتیش می‌گیره بر اثر انفجار بعد خاکستر تمام جو زمین رو پر می‌کنه و برای ۱۰ سال نور خورشید خیلی کم به زمین می‌تابیده. گیاه‌ها خیلی کم می‌شن و از بین می‌رن. دایناسورهای گیاهخوار و بعد هم دایناسورهای گوشت‌خوار منقرض می‌شن. در طول یک بازه کوتاه ده‌ساله. فقط یه گروه از دایناسورها توی اون دوره تونستن زنده بمونن. دایناسورهای کوچولوی پر داری که پرهاشون به درد پرواز می‌خورده و نسلشون تا امروز ادامه پیدا کرده و ما بهشون می‌گیم پرنده‌ها. پس دایناسورها از ۲۳۰ ۴۰ میلیون سال پیش زندگی می‌کردن ۶۶ میلیون سال پیش تعداد زیادی از دایناسورها منقرض شدن اما هنوز همین الآن که من دارم برای شما این قصه رو تعریف می‌کنم هنوز هم زمین پر از دایناسوره. ۱۱ هزار گونه دایناسور توی زمین وجود داره. گنجشک و قناری و بلبل و کبوتر و شترمرغ و مرغ بوقلمون و طاووس و انواع و اقسام پرنده‌ها رو شما حساب کنید. این‌ها همه دایناسور هستند.

دنا:بچه های انقراض همون Extinction وقتی می‌گیم یه چیزی منقرض شده یعنی  اینکه دیگه از یه گونه‌ی موجود زنده دیگه هیچی روی زمین نمونده نباشه. سوال بعدی رو حامی پرسیده

حامی: اولین دانشمندی که تیرکس رو کشف کرد کی بود؟

دنا: این رو من می‌دونم من می‌دونم. برنام براون که توی موزه‌ی تاریخ طبیعی آمریکا کار می‌کرد.

عرفان: اولین باری که استخون‌های یه دایناسوری پیدا شد که ما امروز بهش می‌گیم تیرانوسوروس رکس یا تی رکس هنوز هیچکس نمی‌دونست چنین دایناسوری وجود داره. برای اولین بار یه تعداد از مهره‌های ستون فقراتش پیدا شد اون هم نه یه مهره کامل یه قطعاتی از قسمت‌های محکم‌تر مهره‌ها پیدا شد و هنوز دانشمندا اون زمان نمی‌دونستن که دقیقا دایناسورها ممکنه چه شکلی باشن. حتی مطمئن نبودن که این‌ها روی دوپا راه می‌رفتن یا روی چهارپا. و یه تصور خیلی مبهمی در موردشون وجود داشت. چندتا تیکه از دندوناش پیدا شد و هر کدوم از این‌ها یه اسم متفاوتی گرفت. مثلا اون دندون‌هایی که از تیرانوسورس رکس پیدا کردن اولش که اسم تیراناسورس رکس وجود نداشت اون دندون‌ها رو براش اسم داینادون انتخاب کردن. یا مثلا اون مهره‌هایی که ما امروز می‌دونیم برای تیراناسوروس رکس بوده اولش که پیدا شد براش یه اسم دیگه‌ای گذاشتن. اما بعد از چند سال به مرور استخون‌های بیشتری پیدا شد تا اینکه سال ۱۹۰۵ یه قسمت زیادی از اسکلت یه تیرانوسوروس رکس پیدا شد انقدر قسمت‌های مختلف اسکت کامل بود مهره‌ها و دست و پا و بازو و سر و دم انقدر این قسمت‌ها کامل بود که شکل این دایناسور رو تقریبا متوجه شدن و چون دیدن که دایناسور شکارچی بزرگ مهیبیه اسمش رو گذاشتن تیراناسورس رکس که الان بهش می‌گیم تی رکس. بعد از سال‌ها دانشمندایی اومدن گفتن مثل اینکه اون دندون‌هایی که چند سال قبل پیدا شده بود یا اون مهره‌هایی که پیدا شده بود و اسم‌های دیگه داشتن اون‌ها هم مال همین تیراناسورس رکسه. توی دیرینه‌شناسی یه قانون‌هایی هست مثلا می‌گن اگه شما چندتا استخون از یه موجود پیدا کردین و اسم‌های مختلف براش بگذارید اون اسمی که اول انتخاب کردید اون حسابه. یعنی مثلا اسم تیراناسورس رکس رو عوض بکنن بگن داینادون. اما یه قانونی اومدن گذاشتن اومدن گفتن اگه مثلا ۱۰۰ سال همون اسم دومی رو به کار برده باشی دیگه بیخیال اون اسم قدیمی‌تره بشو. یعنی تیراناسورس امروز می‌دونیم که قبل از اینکه فسیل کاملش کشف بشه و اسمش رو بذارن تیراناسورس رکس قبلا یه فسیل‌های دیگه‌ای ازش کشف شده و روش اسم‌های دیگه‌ای گذاشتن مثلا گذاشتن داینادون. ما امروز می‌دونیم که این داینادون همون تیراناسورسه و می‌دانیم داینادون قبل از تیراناسورس رکس گذاشته شده اما چونکه الآن بیشتر از ۱۰۰ ساله که اسم تیراناسورس رکس رایج شده همه می‌شناسنش و دیگه کار خوبی نیست که ما این رو پاکش کنیم و بجاش از این به بعد بگیم داینادون اون اسم رو دیگه بیخیال شدن اما این‌ها هنوز جزو تاریخ دایناسورشناسی هست.  اینکه چطور این قطعات آروم آروم پیدا شدن و دانشمندا چقدر زحمت کشیدن برای اینکه متوجه بشن ظاهر این دایناسورها چه شکلیه.

رها: خب سوال آخر هم از آرمان ۴ ساله از نمک آبرود:

آرمان:

رها: عرفان فکر می‌کنم آرمان می‌پرسه چرا زرافه‌ها و دایناسورها گردناشون دراز شده؟ با این گردنای دراز چطوری غذا می‌خوردن؟

 

حیوون‌های مختلف به دلایل مختلف ممکنه ویژگی‌های عجیبی پیدا بکنن و لزوما اگه این ویژگی‌ها توی چندتا موجود شبیه هم باشه به این معنی نیست که دلیل تکامل این ویژگی هم یکی باشه. مثلا زرافه‌ها و دایناسورهای گردن دراز. اون اولین فکری که درمورد دلیل دراز شدن گردن هردوتای این گروه‌ها می‌کنیم اینه که حتما گردنشون دراز شده برای اینکه بتونن از درخت‌های بلند غذا بخورن. اما در واقع نه در زرافه‌ها و نه در دایناسورهای گردن دراز گردن برای خاطر غذا خوردن از شاخه‌های بلند درخت‌ها بلند نشده. پس برای چی بلند شده. زرافه‌ها علت دراز شدن گردنشون این بوده که از گردن برای گردن‌کشی و کل‌کل کردن با هم دیگه‌ استفاده می‌کردن و هر زرافه‌ای که گردنش درازتر بوده اون می‌تونسته مثلا رییس بقیه بشه و رهبر گله بشه و برای همین گردن زرافه‌ها رفته به سمت دراز شدن. حالا یه نکته جالب هم بگم که از بین چندین گونه‌ی مختلفی که از خانواده‌ی زرافه‌ها در چند میلیون سال اخیر استفاده می‌کردن همین گروه زرافه‌های گردن درازی که الآن توی آفریقا زندگی می‌کنن فقط گردنشون دراز شده. وگرنه چندین گونه‌ی دیگه از زرافه‌ها وجود داشته که کمابیش شبیه همین‌ها بودن و گردنشون کوتاه بوده در عوض یه گونه‌ای بوده که روی کله‌اش یه استخون گنبدی‌ شکل داشته اینا کله‌شون رو به هم می‌کوبیدن. یه گونه‌ای از زرافه‌ها بوده که یه شاخه‌ها پهن بزرگی شبیه شاخ گوزن داشته. قدش بلند بوده ولی گردنش دراز نبوده و حتی چندگونه از این زرافه‌ها در ایران زندگی می‌کردن حدود ۷ میلیون ۹ میلیون سال پیش. همین الآن هم یه گونه‌ای از زرافه‌ی گردن کوتاه هنوز در آفریقا زندگی می‌کنه. تو عمق جنگل‌های بارای آفریقا یه حیوونی زندگی می‌کنه به نام اوکاپی که این دقیقا یک زرافه‌ی گردن کوتاهه. یعنی فامیل نزدیک همین زرافه‌های معمولی گردن درازه اما این گردنش کوتاهه سرش و جمجمه‌اش و حتی اون شاخ‌های کوچولویی که زرافه‌ها روی سرشون دارن این هم داره. بدنش به جای اینکه مثل زرافه باشه راه راه‌های سیاه و سفید داره یه خورده شبیه گورخر ممکنه به نظر بیاد ولی یه بخش‌هایی از بدنش این‌ رو داره. هیکلش هم شبیه یه گوزن یا اسبه. گردنش هم کوتاهه و تو عمق جنگل‌ها زندگی می‌کنه. اسمش هست اوکاپی.

دایناسورهای گردن درازی که توی دوره‌ی دایناسورها زندگی می‌کردن احتمالا به دلایل دیگری به جز غذا خوردن گردنشون دراز شده بود. از کجا می‌دونیم. به خاطر اینکه بیشتر دایناسورهای گردن دراز اصلا نمی‌تونستن گردنشون رو خیلی بالا ببرن. این‌ها مجبور بودن گردنشون رو تقریبا به حالت افقی و موازی سطح زمین نگه دارن. بعضی از این‌ها که بیشتر گیاه‌های کم ارتفاع یا حتی از گیاه‌های توی مرداب‌ها تغذیه می‌کردن. اون‌هایی هم که برگ درخت می‌خوردن ارتفاع شونه و کتف و بدنشون منهای گردن براشون کافی بود که بتونن از شاخه‌های مرتفع درختا تغذیه کنند. اصلا احتیاجی نداشتن که گردنشون رو بالا ببرن. و اگر هم اینکار رو می‌کردن انقدر فشار خونشون کم و زیاد می‌شد که ممکن بود یهو چشماشون سیاهی بره مثل ما که از جامون بلند می‌شیم ممکنه چشممون سیاهی بره برای چند لحظه فکر کنیم سرمون داره گیج می‌ره. این‌ها هم همینطور بودن این‌ها هم نمی‌تونستن گردنشون رو خیلی ببرن بالا چون ممکن بود چشمشون سیاهی بره و سرشون گیج بره و بخورن زمین. پس برای چی گردنشون دراز شده بود احتمالا بیشتر از اینکه به درد غذاخوردن از شاخه‌های بزرگ بخوره گردن این دایناسورها مثل لوله‌ی جاروبرقی کار می‌کرده. یعنی اون دایناسور با اون هیکل گنده‌اش همونطور که شما جاروبرقی رو یه جا نگه می‌دارین اما لوله‌ی جاروبرقی رو اینطرف و اونطرف تکون می‌دید خود جاروبرقی چون سنگین و بزرگه رو زمین می‌مونه شما لوله‌اش رو تکون می‌دین. این‌ها هم خودشون یه جا وای می ایستادن و گردنشون رو به چپ و راست حرکت می‌دادن و یک محدوده‌ی وسیعی رو می‌تونستن بدون اینکه از جاشون تکون بخورن برگ‌های درخت‌ها رو تغذیه بکنن. این‌ها هم احتمالا یکی از دلایلی بوده که باعث دراز شدن گردن دایناسورهای گردن‌دراز شده.

 

 

دنا: وای خیلی جالب بود. عرفان ممنونیم که به سوال‌هامون جواب دادی.

رها: ممنون عرفان. ما کلی چیز جدید فهمیدیم! اگر سوال‌های غیردایناسوری داشته باشیم هم مهمون برنامه ما می‌شی؟

 

دنا و رها: خدافظ

 

دنا: رها بیا قبل از خدافظی از بچه‌هایی که برامون سوال فرستادن تشکر کنیم:

رها: آره حتما. بذار اسماشون رو اینجا نوشتم. نیکی ازتهران

 

دلدار از مشهد

کارن از محلات

نازنین نرجس و نازنین زینب از قم

آتش نمی‌دونیم از کجا

آوا از دماوند

هامون از تهران

آوین از نوشهر

آران از تهران

ایلیا از تهران

مهرشید از صفهان

لیا از ارومیه

اهورا از شیراز

سهراب نمی دونیم از کجا

برسام از تهران

رستاک از تبریز

کوشا نمی دونیم از کجا

مهرسا از کرمانشاه

کارن از کرج

راستین از تهران

دیاکو از ساری

 

کیاشا

نورآباد فارس

دلجین

تهران 

 

دنا بچه‌ها خیلی ممنون که برامون سوال‌ها و کشف‌هاتون رو می‌فرستین.

رها: ما ایده‌ی پادکست‌هامون رو از شما می‌گیریم. بازم برامون یا برای این آقای پی که نمی‌دونیم کیه و کجاست بفرستین.

دنا: اگه چیز جدیدی هم فهمیدین به ما بگین. شاید ما هم پیداش کردیم.

رها: پس تا دو هفته‌ی دیگه نزدیک‌های بهار

دنا و رها: مواظب سوال‌هاتون باشین.

 

دنا و رها با هم: مراقب سوال‌هاتون باشید.